غم طوقی از آهن شد و برگردنم آویخت
چون ژندهٔ درویش، بلا در تنم آویخت
درگردن دلدار نیاویخته، دستم
بشکست به صد خواری و در گردنم آویخت
آن طفل که پروردهٔ دل بود چو اغیار
افتاد ز چشم من و در دامنم آویخت
بدگوبی جهال به بوم و برم آشفت
بیغارهٔ حساد به پیرامنم آویخت
ببرید طبیعت ز هواهای دلم سر
وآورد ویکایک به سر برزنم آوبخت
بلبلصفت آفات سخن گفتن شیرین
در خانه و در لانه و درگلشنم آویخت
چون منطق شیرین مرا دید زمانه
از طاق فلک در قفس آهنم آویخت
بگداخت تنم شمعصفت وین دل سوزان
چون شعلهٔ فانوس به پیراهنم آوبخت
هر چیزکزان بیش دلم داشت تنفر
چون پردهٔ تاری به در روزنم آوبخت
تاربکی افکار حریفان چو حجابی
گرد آمد و درییش دل روشنم آوبخت
حلاج صفت، تا ز چه گفتم سخن حق
از دار بلا این فلک ریمنم آویخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با تصویرسازیهای عاطفی و زبانی به توصیف غم و رنج خود میپردازد. او میگوید که غم مانند طوقی از آهن بر گردن او آویخته شده و او را به تعبیر درویشی بینوا در آورده است. دستش در گردن دلدارش است، ولی با خجالت و اندوه شکسته شده. او حسرت و دلتنگی خود را در مورد این طفل که روزی دلش را شاد کرده بود، ابراز میکند که اکنون از چشمش افتاده و در دامنش آویخته شده است.
شاعر همچنین از بیخبری و حسادت مردم میگوید که به دور و برش شورش ایجاد کرده و دلش را آزرده است. دل او از آرزوها و خواستههایش خالی شده و عواطف منفی او را احاطه کردهاند. او با استفاده از تشبیهات زیبا، از درد و رنج کلام خود سخن میگوید و خود را در قفس غم و اندوه توصیف میکند.
در نهایت، به نقل از افکار حریفان و احساسات حلاجگونهاش، شاعر از دنیای تاثیرگذار و ناامن اطرافش و اثراتی که بر روح و جانش گذاشته میگوید.
هوش مصنوعی: غم به گردن من مانند طوقی از آهن افتاده و سنگینیاش را حس میکنم، مانند زاهدی که لباسهای پارهاش را بر دوش دارد، سختی و بلا هم بر جسم من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: دستم به خاطر عشق به محبوب آسیب دید و حالا به خاطر عشق او، خود را در گردن او آویزان کردهام.
هوش مصنوعی: آن کودکی که همیشه در دل به او محبت داشتم، زمانی که از نظرم دور شد و به دیگران نزدیک شد، دوباره به دامنم چسبید.
هوش مصنوعی: بدگویی جاهلان باعث شده که محیط زندگیام را آشفته کند، حسادتها و کینهها به دور و برم چنگ انداختهاند.
هوش مصنوعی: دل من از آرزوها و خواستههایی که به فطرت و طبیعت من وابسته است، رنج میکشد و احساس میکنم که باید در هر جایی به سر ببرم و آنچه را که میخواهم به دست آورم.
هوش مصنوعی: بلبل که نشانی از زیبایی و خوشزبانی دارد، باعث میشود که سخنهای شیرین او در دل و در محیطهای گوناگون، از جمله خانه و محل زندگی و باغها، به راحتی پخش شود و جذابیتی ویژه داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی زمانه شنید که من با زبانی شیرین صحبت میکنم، مرا از روی بلندی آسمان به قفس آهنی آویخت.
هوش مصنوعی: بدن من مانند شمع ذوب میشود و این دل سوزانم مانند شعلهای در فانوس، بر پیراهنم افشانده شده است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل من احساس نفرت ایجاد میکرد، مانند پردهای تیره بود که روزنهای نور را مسدود کرده است.
هوش مصنوعی: تاریکی افکار رقیبان مانند پردهای در برابر من قرار گرفت و دل روشنی که دارم، به آن بها و ارزش نمیدهد.
هوش مصنوعی: حلاجوار، من نیز از چه چیزی سخن میگویم که حقیقت را، در حالی که در چنگال بلا هستم، بر این دنیا بگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.