گر که صدر اندر اصفهان نبدی
اصفهان نیمهٔ جهان نبدی
گر نبودی زبان گویایش
در دهان ادب زبان نبدی
ور نبودی بیان شیوایش
خرد لنگ را بیان نبدی
گر نبودی بلند منبر او
زی سماوات نردبان نبدی
ور نبودی ستوده مجلس وی
عقل را روز امتحان نبدی
یاد دیدار صدر بد ورنه
مقصد بنده اصفهان نبدی
اصفهان بود شهرکی بیمرد
گر چنو مردی اندر آن نبدی
خرد پیر یاوه گشتی اگر
از تلامیذ آن جوان نبدی
گر نبودی لطیف حنجرهاش
اهل دل را غذای جان نبدی
ور نبودی ستوده منظرهاش
از جمال و لطف نشان نبدی
لاجرم بوستان نبودی اگر
بلبل و گل به بوستان نبدی
گر نبودی مناعتش، فرضی
از وجود نه آسمان نبدی
ور نبودی شجاعتش، وقعی
به احادیث باستان نبدی
گر درین شارسان نبودی صدر
این بلد غیر خارسان نبدی
طرف زایندهرود در نظرم
جز یکی توده خاکدان نبدی
بردمی پی به کنه معنی تو
گر مرا فکر، ناتوان نبدی
به ازین گفتمی مدایح تو
گر مرا عقده بر لسان نبدی
ای عزیزی که گر نبودی تو
پیکر فضل را روان نبدی
فتنه و شرک را زمان بودی
گر تو در آخرالزمان نبدی
ساختندم ز حضرتت محروم
کاش بیداد را زمان نبدی
وه چه خوش بودی این بهار، اگر
از پیاش محنت خزان نبدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش صدر (معلّم و عالم بزرگ) و نقش او در شهر اصفهان پرداخته و بیانگر این است که غیبت او باعث نقصان و کمبود در جامعه و علم میشود. شاعر با به کارگیری تشبیهها و تمثیلهای زیبا میگوید اگر صدر در اصفهان نبود، این شهر به نیمه جهان یا باغی بدون گل تبدیل میشد. او اشاره میکند که وجود صدر نهتنها به علم و ادب رونق میبخشد بلکه موجب رشد و بالندگی خرد و اندیشه نیز هست. در نهایت، شاعر به زیبایی و قدرت کلام صدر اشاره میکند و احساس میکند که اگر او نبود، بسیاری از خوبیها و صفات ارزشمند نیز وجود نداشتند. این شعر به نوعی مرثیهای برای فقدان او و بیانگر تأثیر عمیق وجودش بر زندگی فرهنگی و اجتماعی است.
هوش مصنوعی: اگر در اصفهان سرآمد و برتری وجود نداشت، اصفهان به نیمهی جهان تبدیل نمیشد.
هوش مصنوعی: اگر زبان گویا در دهان ادب وجود نداشت، دیگر زبان و گفتار به معنای واقعی خود نبود.
هوش مصنوعی: اگر صحبتهای زیبا و شیوای او نبود، هرگز نمیتوانستی به خوبی مفاهیم عمیق را بیان کنی.
هوش مصنوعی: اگر منبر او نبود، از آسمانها نمیتوانستی به اوج برسی.
هوش مصنوعی: اگر در مجلس او عقل ستوده نمیشد، روز امتحان نیز نمرهات خوب نمیبود.
هوش مصنوعی: به یاد دیدار با کسی که مقام والایی دارد، فکر میکنم؛ وگرنه هدف من رفتن به اصفهان نبود.
هوش مصنوعی: شهرکی در اصفهان بود که بدون مردان میماند و اگر مردی در آنجا نبود، حیات و زندگیاش مختل میشد.
هوش مصنوعی: اگر خرد تو فاسد شده باشد، به خاطر این است که از شاگردان آن جوان نبودهای.
هوش مصنوعی: اگر صدای لطیف او نبود، اهل دل هرگز غذایی برای جان خود پیدا نمیکردند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و لطف او ستایش نمیشد، نمای او هرگز نشان داده نمیشد.
هوش مصنوعی: بدون وجود بلبل و گل، باغی وجود نداشت.
هوش مصنوعی: اگر خودخواهی و بزرگواری تو نباشد، هیچ فرضی برای وجود آسمان و جهان مطرح نمیشد.
هوش مصنوعی: اگر شجاعت او نبود، اهمیت و ارزشی برای داستانهای کهن نمیداشت.
هوش مصنوعی: اگر در این سرزمین پرآشوب و در بیثباتیها نبودی، مقام و موقعیت تو در این دیار، هیچگاه از موقعیتهای عادی و بیاهمیتتر فراتر نمیرفت.
هوش مصنوعی: در ذهنم، طرف زایندهرود جز یک توده خاک و گودالی بیشتر نمیآمد.
هوش مصنوعی: اگر میخواستم عمق وجود تو را درک کنم، باید میدانستم که فکر من از این کار ناتوان است.
هوش مصنوعی: اگر تو مدح و ستایش خود را به من میگفتی، بهتر از این بود که من در دل خود حسرتی داشته باشم و نتوانم آن را بیان کنم.
هوش مصنوعی: ای عزیز، اگر تو نبودی، دیگر فضیلتها هرگز جانی نمیگرفتند و زنده نمیشدند.
هوش مصنوعی: اگر تو در آخرالزمان نبودی، فتنه و شرک به وسیله زمان از بین میرفتند.
هوش مصنوعی: ای کاش مرا از نعمت وجودت محروم نمیساختند و ای کاش زمانه دیگر بر این ظلم نمیگذشت.
هوش مصنوعی: این بهار چقدر زیباست، اگر بعد از آن روزهای سخت پاییزی نداشته باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لفظِ من بنده جوان نبُدی
گر ثنای تو در میان نبُدی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.