برخیزم و زندگی ز سر گیرم
وین رنج دل از میانه برگیرم
باران شوم و به کوه و در بارم
اخگر شوم و به خشک و تر گیرم
یک ره سوی کشت نیشکر پویم
کلکی ز ستاک نیشکر گیرم
زان نی شرری به پاکنم وز وی
گیتی را جمله در شرر گیرم
در عرصهٔ گیر و دار بهروزی
آوبز و جدال شیر نرگیرم
داد دل فیلسوف نالان را
زبن اختر زشت خیره سرگیرم
با قوت طعم کلک شکر زای
تلخی ز مذاق دهر برگیرم
ناهید بر خمه تیزتر گردد
چون من سر خامه تیزتر گیرم
کلک ازکف تیر، سرنگون گردد
چون من ز خدنگ خامه سرگیرم
از مایهٔ خون دل به لوح اندر
پیرایه گونهگون صور گیرم
هنجار خطیر تلخ کامی را
بر عادت خوبش بیخطر گیرم
پیش غم دهر و تیر بارانش
این عیش تباه را سپر گیرم
در عین برهنگی چو عینالشمس
از خاور تا به باختر گیرم
وین سرپوش سیاهبختی را
از روی زمین به زور و فر گیرم
وان میوه که آرزو بود نامش
بر سفرهٔ کام، در شکر گیرم
چون خاربنان به کنج غم، تاکی
بر چشم امید، نیشتر گیرم
آن به که به جوببار آزادی
پیرایه سرو غاتفر گیرم
باغی ز ایادی اندرین گیتی
بنشانم و گونهگون ثمر گیرم
آن کودک اشکریز را نقشی
از خنده به پیش چشم تر گیرم
وآن مادر داغدیده را مرهم
از مهر به گوشهٔ جگر گیرم
شیطان نیاز و آز را گردن
در بند وکمند سیم و زرگیرم
از کین و کشش بهجا نمانم نام
وین ننگ ز دودهٔ بشر گیرم
آن عیش که تن از آن شود فربه
از نان جوینش ماحضر گیرم
وان کام که جان ازو شود خرم
نُزل دو جهانش مختصر گیرم
یکباره به دست عاطفت، پرده
ازکار جهان کینه ورگیرم
وین نظم پلید اجتماعی را
اندر دم کورهٔ سقرگیرم
وین ابرهٔ ازرق مکوکب را
زانصاف، دو رویه اَسترگیرم
و آنگاه به فر شهپر همت
جای از بر قبهٔ قمر گیرم
شبگیر کنم به صفهٔ بهرام
و آن دشنهٔ سرخش ازکمرگیرم
زان نحس که بر تراود از کیوان
بال و پر و پویه و اثر گیرم
وان دست که پیش آرزوی دل
دیوارکشد، به خام درگیرم
نومیدی و اشک و آه را درهم
پیچیده به رخنهٔ قدر گیرم
واندر شبوصل، پردهٔ غیرت
در پیش دریچهٔ سحر گیرم
وانگاه به سطح طارم اطلس
با دلبر دست در کمر گیرم
با بال و پر فرشتگان زانجای
زی حضرت لایموت پر گیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به تجدید حیات و آغاز یک زندگی جدید میاندیشد. او میخواهد از رنجها و غمهای دل فاصله بگیرد و به طبیعت و زیباییها روی آورد. آرزوی او این است که به جاهایی مانند کوه و دشت برود و با استفاده از خلاقیت و استعدادش، تلخیهای زندگی را به شیرینی تبدیل کند.
شاعر در پی ایجاد تغییرات مثبت در زندگی و پیروزی بر موانع است. او مفهوم آزادی و شادی را جستجو میکند و بر این باور است که با عشق و محبت میتواند به دیگران کمک کند و دردهایشان را تسکین دهد. همچنین، او بر ضد جامعهی ناسالم و ناعدالتیهایی که وجود دارد میجنگد و در تلاش است تا زیباییها و شادیها را به زندگی خود و دیگران بازگرداند.
در نهایت، شاعر با تصویری از صمیمیت و عشق به معشوقهاش میرسد و هدفش ایجاد اتحاد و همبستگی در جهان است.
هوش مصنوعی: من از خواب برخاستم و زندگی را دوباره آغاز میکنم و این درد دل را از میان برمیدارم.
هوش مصنوعی: میخواهم همچون باران باشم و بر کوه و دشت ببارم؛ همچنین میخواهم آتش شوم و بر همه جا، چه خشک و چه تر، تأثیر بگذارم.
هوش مصنوعی: به سمت مزارع نیشکر میروم و از ساقههای آن، وسیلهای درست میکنم.
هوش مصنوعی: از آن نی صدایی به پا میآورم و با آن، تمام جهان را در آتش عشق فرو میسوزانم.
هوش مصنوعی: در میان چالشها و رقابتهای زندگی، به سمت شادی و سعادت حرکت میکنم و از نبرد با مشکلات نمیترسم.
هوش مصنوعی: دل فیلسوفی که ناله میکند را به خاطر ستاره نحوست و زشت میگیرم.
هوش مصنوعی: من با قدرت قلم و نوشتارم، طعم شیرین شکر را از تلخیهای زندگی میزدایم.
هوش مصنوعی: اگر ناهید (سیاره زهره) با سرعت بیشتری در آسمان حرکت کند، من هم باید با دقت و سرعت بیشتری قلم را در دست بگیرم.
هوش مصنوعی: وقتی که تیر از کمان رها میشود و به زمین میافتد، نشان میدهد که من هم به همین صورت وقتی قلم را به دست میگیرم، میشکنم و سقوط میکنم.
هوش مصنوعی: از عمق درد و رنجی که در دل دارم، برای خودم زیباییها و تصاویر مختلفی را بر روی کاغذ مینویسم.
هوش مصنوعی: من این سختی و تلخی را به خاطر عادت خوبش بدون هیچ آسیبی میپذیرم.
هوش مصنوعی: در برابر غمهای زندگی و مشکلاتی که همچون باران تیرگی به سراغ ما میآید، برای لذتهای اندکی که داریم، از خود دفاع و محافظت میکنم.
هوش مصنوعی: به رغم اینکه در ظاهر بیپوشش هستم، مانند آفتاب از شرق تا غرب میدرخشم و همه جا را فرا میگیرم.
هوش مصنوعی: من با همهی قدرت و تلاش، سعی میکنم این بار سنگین بدبختی را از روی دوش خود بردارم.
هوش مصنوعی: آن میوهای که همیشه آرزویش را داشتم و نامش بر سفرهٔ خوشبختیام هست، حالا در دست من است و از شیرینیاش لذت میبرم.
هوش مصنوعی: هنگامی که در گوشهای از غم و اندوه به مانند خاربنان نشستهام، دیگر تا کی باید به امید روشنایی، زخم بر دارم؟
هوش مصنوعی: بهتر است که در مسیر آزادی، مانند درختی تنومند و استوار بایستم و از زیباییها و نعمتهای آن بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: در دنیا تصمیم دارم باغی بکارم و از آن انواع میوهها را برداشت کنم.
هوش مصنوعی: آن کودک که دائم در حال گریه است را به طوری میخواهم که جلو چشمش لبخند و شادی ظاهر شود.
هوش مصنوعی: من با محبت و دلجویی سعی میکنم به مادر داغدیدهای که در اندوه است، تسکینی ببخشم و او را از غم و دردش کمی دور کنم.
هوش مصنوعی: من شیطانی که دچار نیاز و طمع است را در چنگال و زنجیر زر و طلا به دام میاندازم.
هوش مصنوعی: من از دشمنی و کشمکش چیزی به جای نخواهم گذاشت و تنها نام ننگینی از نسل بشر بر دوش خواهم داشت.
هوش مصنوعی: لذتی که بدن را از خوردن نان جو چاق میکند، من آن را خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: هر چیزی که جان را شاد کند، آن را برای خودم مختصر و خلاصه میدانم، زیرا بهشتی از هر دو جهان در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: به یکباره و با قدرت احساسات، رازهای عالم و دشمنیهای آن را آشکار میکنم.
هوش مصنوعی: من این نظم ناپسند اجتماعی را در آتش جهنم میافروزیم.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک ابر آبی رنگ اشاره دارد که شباهتی به ستاره دارد و شاعر از آن به عنوان چیزی دو رویه و با ویژگیهای خاص یاد میکند. به طور کلی، به نظر میرسد شاعر در حال بیان احساسی عمیق نسبت به این پدیدهی طبیعی است و به دنبال درک و تجربهای جدید از آن هست.
هوش مصنوعی: سپس به جلال و عظمت تلاش و ارادهام، مکانی را به دست میآورم که در آن به زیباییهای آسمان و ماه دسترسی داشته باشم.
هوش مصنوعی: به صبحگاه نزدیک میشوم و میخواهم به میدان بهرام بروم و آن دشنهٔ سرخ را از کمرم بگیرم.
هوش مصنوعی: از بدیهایی که از طرف کیوان به سمت من میآید، بال و پر و حرکتی را که از آن میسازم، میگیرم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر آرزوهای دلش دیواری برافرازند، من او را نادان میدانم.
هوش مصنوعی: من غم و اندوه و ناامیدی را در هم میآمیزم تا به یادآوری از سرنوشت و تقدیر بپردازم.
هوش مصنوعی: در شب وصل، پردهای از غیرت را در مقابل درِ صبح میزنم.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، در کنار دلبرم بر روی پارچهای نرم و زیبا ایستاده و دستانم را دور کمر او میپیچم.
هوش مصنوعی: من با بال و پر فرشتگان از این مکان دور، به سوی خدای حیات میروم و به او نزدیک میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.