یکی از یاران امیرمؤمنان علیه السّلام را پرسید: ای امیر، آیا بر گناهکاران امّت میتوانیم سلام کرد؟ پاسخ داد: میبینی که خداوند ایشان را شایستهی توحید میداند، تو ایشان را شایستهی سلام نمیدانی؟
نیز فرموده است: چیزی که ناتوان را به آرزویش میرساند، همان است که بین دوراندیش و آرزویش حایل میشود.
آنگاه که گناه را عظیم شماری، حق خداوند را عظیم شمردهای و آنگاه که گناه را کوچک بشماری، حق خداوند را کوچک شمردهای، گناهی که تو آن را عظیم پنداری، خداوند کوچکش خواهد شمرد و گناهی که تو خردش بشمری، خداوند عظیمش خواهد داشت.
اگر مؤمنی را در کاری ناشایسته بینم، وی را بپوشانم. آن کس که چیزی را که بدان نیاز ندارد بخرد، چیزی را که بدان محتاج است خواهد فروخت.
والیس حکیم گفت: مال دوستی ستون شرّ است و شرّ دوستی ستون عیبهاست.
همو را هنگام پیری پرسیدند: حالت چگونه است؟ گفت: همچنان که بینی، کم کم میمیرم.
هم از او پرسیدند: کدام پادشاه برتر است، شاه یونان یا شاه ایران؟ گفت: آنکه بر خشم و شهوت خویش فرمانروا باشد، برتر است. وی گفته است: آنگاه که دنیا کسی را مییابد که از آن میگریزد، مجروحش میدارد.
و آنگاه که خواهانی را مییابد، هلاکش میسازد. نیز گفت: حق نفس خویش را بدو ده. چه اگر حق حق را ایفا نکردهای، به خصومتت برخواهد خاست.
حکیمی گفت: بی تردید کسی که از مردم بگسلد و به شاهی از شاهان بپیوندد، اثرش را بیند. حال کسی که از مردم بگسلد و به خدا پیوندد، نیک روشن است.
نیز گفت: ما از مردم زمانه باصرار چیزهائی خواهیم و ایشان بناگزیر دهندمان. از این رو نه ایشان را ثوابی است و نه ما را برکتی در آن.
نیز گفت: شادی دنیا در آن است که بدانچه داری خرسند باشی و اندوهش در آن است که غم آن خوری که روزی تو نیست.
حکیمی گفت: نشانه ی آن که چیزی که اکنون در دست تو است نصیب دیگر می شود، آن است که چیزی که در دست دیگری بوده است، نصیب تو گشته است. نیز گفت: زندگی فقیرانه بامنیت نیک تر از زندگی توانگرانه بترس است.
امام کاظم (ع) به این یقطین گفت: چیزی را بهرمن بعهده گیر، در عوض سه چیز را بهر تو بعهده می گیرم، برعهده گیر که هیچ یک از یاران ما را در دارالخلافه نبینی مگر آن که بانجام کارش برخیزی.
در عوض بر عهده می گیرم که هرگز لبه ی شمشیرت نرسد و هرگزت سایه ی زندان بر سر نیفتد و هرگز تهیدستی بخانه ات گام ننهد.
مرد حکیمی را پرسید: حال برادرت فلان چگونه است؟ گفت: در گذشت پرسید: علت مرگش چه بود؟ گفت: زندگانیش.
بایزید بسطامی کسی را شنید که این آیه را همی خواند: «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ». سخت بگریست و بگفت: کسی که از هستی خود درگذرد، چگونه اش وجود بود؟
حکیمی گفت: خشم خداوند بس شدیدتر از آتش است و خشنودیش سترگ تر از بهشت.
بزرگی گفت: مرا با دنیا چکار که اگر بمانم، با من نماند و اگر بماند، من نمانم.
بشر حافی میگفت: کسی مرگ را ناخوش دارد که درباره ی عقبی بشک اندر است و من چنین کس را ناخوش می دارم.
مسیح - که بر پیامبر ما و او درود بادا - گفت: کسی که خداوند بدیر رساندن روزی خویش نسبت می دهد بایستی از خشم او بیمناک باشد.
یکی از حکیمان گفت: بنده آنگاه به خداوند نزدیک تر است که چیزی از او خواهد و آنگاه به خلق خدا نزدیک تر است که از ایشان چیزی نخواهد.
عابدی گفت: من از این که خداوند مرا از او بدیگری مشغول بیند، شرمسارم.
از بس که رفو زدیم و شد چاک
این سینه همه بدوختن رفت
ندانم آن گل خودروچه رنگ و بو دارد
که مرغ هر چمنی گفتگوی او دارد
یاربکام مانشد زین چه گنه رقیب را
نیست نصیب کام دل عاشق بی نصیب را
عمر اگر امان دهد، وقت خزان درین چمن
نیم شبی قضا کنم ناله ی عندلیب را
غمزه ی او بهر دلی دردی و داروئی دهد
دست و دلی نمانده در کشور ما طبیب را
وصل تو گر ز آسمان نامزد کسی شود
تیزی تیغ غیرتم بازبرد نصیب را
بهیچ چیز خدایا مرا مکن قادر
مباد خست پنهان من شود ظاهر
این طبیبان بدن دانشورند
بر سقام تو ز تو واقف ترند
هم زنبضت هم زجسمت هم زرنگ
صد مرض بینند در تو بی درنگ
پس طبیبان الهی در جهان
چون ندانند از تو بیگفت زبان
آن طبیبان بدن بیرونی اند
که بدان اشیا به علت ره برند
وین طبیبان چونکه نامت بشنوند
تا به قعر تار و پودت در روند
در وضو هر عضو را وردی جدا
آمدت اندر خبر بهر دعا
چونکه استنشاق بینی میکنی
بوی جنت خواهی از رب غنی
تا تو را آن بو کشد سوی جنان
بوی گل باشد دلیل گلستان
چونکه استنجا کنی ورد سخن
این بود، یارب از اینم پاک کن
دست من این جا رسید این را بشست
دستم اندر شستن جان است سست
از حوادث تو بشوی آن مست را
کز حدث من خود بشستم دست را
آن یکی در وقت استنجا بگفت
که مرا با بوی جنت ساز جفت
گفت شخصی: خوب ورد آورده ای
لیک سوراخ دعا گم کرده ای
زد به تیرم بعد چندین انتظار
گرچه دیر آمد خوش آمد تیر یار
شد دلم آسوده چون تیرم زدی
ای سرت گردم چرا دیرم زدی
حکیمی گفت: اگر بدان دانش که آموخته ای عمل نکنی، از دانشت سود نبرده ای. در این صورت گر بدانش خویش افزایی، حال تو بحال آن مرد ماند که دسته ای هیزم بهم بست تا برد و نتوانستش برد. بسته را بنهاد و بر آن افزودن گرفت.
یکی از مفسران در تفسیر این فرموده ی خداوند «و اما السائل فلاتنهر» گفت: مراد از سائل، خواهان دانش است نه خواهان طعام.
والی بصره زاهدی را گفت: مرا دعائی کن! گفت: کسانی بر درت نفرینت همی کنند.
حکیمی گفت: اگر خواهی قدر نعمت های دنیا فهم کنی، بنگر که در دست چه کسان است؟
هم او گفت: بر مرد فاضل و خردمند است که مجلس خویش از سه چیز پرهیزد شوخی، ذکر زنان و سخن از طعام.
ابراهیم را پرسیدند: چرا با مردمان معاشرت نکنی؟ گفت: اگر با فروتر از خویش همنشینی کنم، با نادانیش مرا بیازارد. و اگر با برتر از خود همنشینی کنم، بر من کبر فروشد.
و اگر هم نشینی همسان خویش پذیرم، بر من حسادت کند. از این رو صحبت آن کس گزیده ام که در مصاحبتش ملالی نیست و در وصلش انقطاعی نه و در انسش وحشتی نیست.
درحدیث است که در بهشت چیزهائی است که نه چشمشان دیده و نه گوششان شنیده و نه به خاطر آدمئی بگذشته است.
نقص کرم است آن که قدرش
در حوصله ی امید گنجد
او را که دل از عشق مشوش باشد
هر قصه که گوید همه دلکش باشد
تو قصه عاشقان همی کم شنوی
بشنو بشنو که قصه شان خوش باشد
عید، هر کس را ز یار خویش چشم عیدی است
چشم ما پر اشک حسرت دل پر از نومیدی است
بزرگی گفت: عید از آن کسی نیست که رخت نو پوشیده بل از آن کسی است که از وعید خداوند امنیت خاطر دارد.
راهبی را پرسیدند: عید شما چه روزی است؟ گفت: روزی که در آن معصیت خداوند نکنیم، آن روز عید ماست.
- عید از آن کسی نیست که لباسی فاخر در بر دارد، بل از آن کسی است که از عذاب آخرت ایمن است.
- عید از آن کسی نیست که جامه از پارچه ای ظریف دوخته، بل از آن کسی است که راه درست میداند.
مبارک باد عید آن دردمند بیکسی کو را
که نه کس را مبارکباد گوید نه کسی او را
از سخنان حکیمان: آنقدر منشین تا ترا بنشانند. تا زمانی که نشاندندت، در برترین جا باشی. و تا مپرسندت، مگوی تا والاترین سخن را گفته باشی.
شیخ الطایفه، ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، خاکش نیکو باد در کتاب الاخبار، طی خبری حسن، از امام باقر(ع) روایت کرده است که پیامبر (ص) روزی در مسجد نشسته بود مردی وارد شد و بی آن که رکوع و سجود خویش تمام کند، نمازگزارد.
پیامبر فرمود: چونان مرغی که بزیر پای خویش پنجه زند. اگر وی با چنین نمازی بمیرد، بدین من در نگذشته است.
یکی از بزرگان صوفیه گفت: فوت وقت نزد اصحاب حقیقت دشوارتر از سپردن جان است. چرا که سپردن جان، ببریدن از مردمان است و فوت وقت ببریدن از حق.
ابو علی دقاق را پیرامن این حدیث پرسیدند که: کسی که برای توانگری فروتنی کند، دو سوم دین خویش از دست داده است. گفت: بقلب ما اگر فروتنیش کند، تمامی دین خود از دست داده است.
شک بسیار گردیده و هر قوم مدعی است که راهش مستقیم است. من به لاالله . . . دست یازیده ام و پس از آن به عشق خویش به احمد و علی. آنجا که سگی به عشق اصحاب کهف رست، چگونه به عشق آل نبی نخواهد رست؟
ای آن کسان که با فراق خویش دیگر گونم کرده اید، مرا طاقت دوریتان نمانده.
بدین بیمار وصال، وصل ارزانی دارید. چرا که عمر بگذشته و حال من دیگرگون نگشته.
به خط نیای مولف که خداوند رحمتش کناد:
مرا شایستگی وصال نبود، تو مرا شایستگی وصال بخشیدی.
مرا که مرده ای بیش نبودم، زندگی بخشیدی، پس آنگاه نادانیام را به خرد بدل ساختی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شامل نقل قولها و حکمتهایی از شخصیتهای اسلامی و عرفانی، مانند امام کاظم و دیگر حکماست.
این گفتهها بر اهمیت شناخت گناه، احترام به خدا و ارزش دوستی، صداقت و تواضع تأکید دارند. به نقل از حکما آمده است که:
- گناهان را باید بزرگ و کوچک شمرد تا به مقام خداوند توجه داشته باشیم.
- در رفتار با دیگران باید نرم و پنهانکار باشیم، نه اینکه عیبها را افشا کنیم.
- انسان باید از دنیا و تسلط بر خویش بگریزد و به فکر آخرت باشد.
- خشم خدا از آتش سختتر است و خشنودی او بالاتر از بهشت است.
- عید واقعی زمانی است که آدمی در آن روز معصیت نکند و از عذاب الهی ایمن باشد.
در نهایت، این متن به برقراری ارتباط با خداوند، اهمیت نیکی به مردم و فهم نعمتها تأکید دارد و به عرض حال انسانی که در پی وصال الهی است، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: یکی از همراهان امیرمؤمنان علیه السّلام از او پرسید: ای امیر، آیا میتوانیم به گناهکاران امت سلام کنیم؟ او پاسخ داد: تو نمیبینی که خداوند ایشان را برای توحید شایسته دانسته است، پس چگونه تو آنها را شایستهی سلام نمیدانی؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آنچه که به فردی که در شرایط سختی قرار دارد کمک میکند تا به آرزویش برسد، همان چیزی است که بین تفکر بلندمدت و آرزوهای او موانع ایجاد میکند. به عبارت دیگر، عواملی که مانع میشوند فرد نتواند به درستی برنامهریزی کند، باعث میشوند که او به هدفهای خود دست نیابد.
هوش مصنوعی: زمانی که بر اثر گناه احساس سنگینی و اهمیت میکنی، در واقع به حق خداوند اهمیت دادهای و زمانی که گناه را بیاهمیت میپنداری، در واقع حق خداوند را نادیده گرفتهای. گناهی که تو بزرگ میشماری، خداوند ممکن است آن را کوچک بشمارد و گناهی که تو ناچیز تلقی میکنی، ممکن است خداوند آن را بزرگ بشمارد.
هوش مصنوعی: اگر مؤمنی را در حال ارتکاب کار ناپسندی ببینم، باید او را بپوشانم و آبرویش را حفظ کنم. همچنین، کسی که چیزی را بخرد که به آن نیازی ندارد، ممکن است چیزی را که واقعاً به آن نیاز دارد بفروشد.
هوش مصنوعی: والیس حکیم بیان کرده است که علاقه به مال، اساس بدیهاست و دوستی با بدیها، پایهگذار نقصها و مشکلات است.
هوش مصنوعی: در زمانی که او پیر شده بود، از او پرسیدند که حالش چگونه است. او پاسخ داد: همانطور که میبینی، به تدریج دارم میمیرم.
هوش مصنوعی: از او سوال کردند: کدام پادشاه برتر است، شاه یونان یا شاه ایران؟ او پاسخ داد: پادشاهی که بر خشم و شهوت خود تسلط داشته باشد، برتر است. او همچنین گفت: وقتی دنیا کسی را پیدا میکند که از آن میگریزد، به او آسیب میزند.
هوش مصنوعی: و زمانی که کسی را بخواهد، او را نابود میکند. همچنین گفته شده است که به نفس خود حق بده. زیرا اگر حق را ادا نکنی، دشمنیات به جانت خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: حکیمی میگوید: بدون شک، کسی که از مردم جدا شود و به پادشاهی بپیوندد، تأثیر این تصمیم را مشاهده خواهد کرد. حال آنکه اگر کسی از مردم جدا شود و به خدا نزدیک شود، نتیجه و تأثیر این کار مشخص و واضح است.
هوش مصنوعی: او همچنین گفت: ما از مردم زمانه چیزهایی میخواهیم و آنها ناچار به ما میدهند. به همین خاطر نه برای آنها پاداشی است و نه برای ما خیری در آن.
هوش مصنوعی: شادی در زندگی به این است که از چیزهایی که داری راضی و خوشنود باشی و غم و اندوه در این است که برای چیزهایی که هیچگاه به دست نخواهی آورد، ناراحت شوی.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرده است که نشانهای برای این که چیزی که الان در دست توست، به شخص دیگری تعلق پیدا میکند، این است که چیزی که قبلاً در دست دیگری بوده، حالا به تو رسیده است. او همچنین افزود که زندگی فقیرانه با امنیت، از زندگی ثروتمندانه بدون آرامش بهتر است.
هوش مصنوعی: امام کاظم (ع) به یقطین گفت: از تو میخواهم که چیزی را برای من انجام دهی، و در عوض سه مورد را برای تو انجام میدهم. بر تو است که هیچیک از یاران ما را در دارالخلافه نبینی مگر اینکه برای انجام کارشان برخیزی.
هوش مصنوعی: من متعهد میشوم که هیچگاه شمشیر تو به تو آسیب نرساند، هیچگاه سایهی زندان بر سرت نیفتد و هرگز فقر به خانهات راه پیدا نکند.
هوش مصنوعی: مردی از حکیمی پرسید: برادرت فلان حالش چطور است؟ حکیم پاسخ داد: او فوت کرده است. مرد پرسید: دلیل مرگش چه بود؟ حکیم در پاسخ گفت: زندگیاش.
هوش مصنوعی: بایزید بسطامی فردی را مشاهده کرد که این آیه را میخواند: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریده و برای آنها بهشت را وعده داده است». او به شدت گریه کرد و گفت: کسی که از وجود خود میگذرد، چگونه هنوز وجود دارد؟
هوش مصنوعی: حکیمی اعلام کرد که خشم خداوند از آتش بسیار شدیدتر است و رضایت او از نعمتهای بهشت بزرگتر و فراگیرتر میباشد.
هوش مصنوعی: بزرگی گفت: من را به دنیا چه کار که اگر من در آن بمانم، دنیا با من نخواهد ماند و اگر دنیا بماند، من دیگر در آن نخواهم بود.
هوش مصنوعی: بشر حافی میگوید: کسی که از مرگ بدش میآید، فردی است که در مورد آخرت شک و تردید دارد و من این نوع افراد را نمیپسندم.
هوش مصنوعی: مسیح، که بر پیامبر ما سلام باد، فرمود: کسی که روزی خود را به تأخیر در آوردن از جانب خداوند نسبت میدهد، باید از خشم او هراس داشته باشد.
هوش مصنوعی: یکی از حکیمان میگوید: انسان زمانی به خداوند نزدیکتر است که از او چیزی بخواهد و همچنین زمانی به دیگران نزدیکتر است که از آنها چیزی نخواهد.
هوش مصنوعی: عابدی گفت: از اینکه خداوند مرا مشغول به کارهای دیگر کرده است، احساس شرمساری میکنم.
هوش مصنوعی: این سینه چنان پاره و زخمزده شده که دیگر هیچ چیز نمیتواند آن را به هم نزدیک کند، زیرا به خاطر تلاشهای مکرر برای ترمیم و درست کردن آن، تمام زحمتها به هدر رفته است.
هوش مصنوعی: نمیدانم آن گل وحشی چه رنگ و بویی دارد که مرغ هر چمنی دربارهاش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش به خواستهام برسم؛ اما چه گناهی کردهام که رقیب من به آنچه میخواهد میرسد، در حالی که من، عاشق، محروم ماندهام.
هوش مصنوعی: اگر عمر اجازه دهد، در شبهای خزان این باغ، میخواهم ناله و نوای بلبل را بشنوم و حسرتهایش را درک کنم.
هوش مصنوعی: چشمک و نگاه او باعث میشود که دلها یا درد و رنجی بکشند یا دارویی برای درمان پیدا کنند. در کشور ما کسی نمانده که بتواند به کسی درمانی برساند یا دلش را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: اگر ارتباط من با تو به اندازهای عمیق باشد که کسی از آسمان برای من نامزدی کند، با تیزی تیغ غیرتم، شانس و قسمت آن شخص را از من میگیرد.
هوش مصنوعی: خدایا، مرا نسبت به هیچ چیز توانمند مکن؛ نکنید که خستگی پنهانم روشن و آشکار شود.
هوش مصنوعی: این پزشکان که دانشمند هستند، درباره بیماری تو بیشتر از خود تو آگاهند.
هوش مصنوعی: هم از تپش قلبت، هم از بدنت و هم از زیرکیات، صدها بیماری را در تو بدون تأخیر میبینند.
هوش مصنوعی: پس از آنجا که پزشکان خدایی در این دنیا نمیدانند و زبان به گفتن نمیگشایند، آنچه از تو باشد برایشان ناگفته میماند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که پزشکان و طبیبانِ بدن، در واقع افرادی هستند که با کمک اشیاء و ابزارهای خاص، به درمان و بهبود وضعیت جسمی انسانها میپردازند. آنها با استفاده از دانش و تجربه خود، به شناخت و حل مشکلات جسمی افراد کمک میکنند.
هوش مصنوعی: این پزشکان وقتی نام تو را میشنوند، به عمق وجودت نفوذ میکنند و تمام جزییات روح و جسمت را بررسی میکنند.
هوش مصنوعی: در وضو، هر بخشی از بدن با آبی خاص شسته میشود و این کار بهطور جداگانه برای هر قسمت انجام میگیرد تا برای دعا آماده شوی.
هوش مصنوعی: زمانی که بوی بهشت را با دمیدن در بینی خود استشمام میکنی، از خداوند بزرگ و بینیاز آن را میخواهی.
هوش مصنوعی: بوی گل تو را به بهشت میکشاند. عطر گل نشاندهندهی وجود گلستان است.
هوش مصنوعی: زمانی که پاکیزه میشوی، باید این دعا را بگویی: ای خدای من، مرا از آلودگیها پاک کن.
هوش مصنوعی: دست من به آب رسید و این را شستم، اما در شستن جانم توانم ضعیف شده است.
هوش مصنوعی: از رویدادها و وقایع خود را دور کن تا آن مست (شخص شاد و سرمست) از دست من جدا شود، زیرا من خود را از اثرات این حوادث پاک کردهام.
هوش مصنوعی: یک نفر در هنگام استفاده از آب برای پاکیزگی گفت که بوی بهشت را به من هدیه کن تا من با آن همراه شوم.
هوش مصنوعی: شخصی گفت: خوب تمرین کردهای اما نمیدانی چطور از آن استفاده کنی.
هوش مصنوعی: بعد از مدتهای طولانی انتظار، تیر عشق یار به من رسید. اگرچه دیر آمد، اما بسیار خوشحالکننده است.
هوش مصنوعی: دل من دیگر آرام شده است، چون تو تیر خود را به سمت من شلیک کردی. حالا چرا اینقدر دیر اقدام کردی؟
هوش مصنوعی: حکیمی میگوید اگر به دانشی که آموختهای عمل نکنی، از آن هیچ بهرهای نخواهی برد. به عبارت دیگر، اگر فقط به یادگیری دانش ادامه دهی و آن را به کار نگیری، مانند کسی هستی که چوبهایی را جمع کرده تا ببرد، ولی به جای اینکه آنها را ببرد، فقط بر روی آنها میافزاید و نتیجهای نمیگیرد.
هوش مصنوعی: یکی از مفسران در توضیح این آیهی الهی بیان کرده که منظور از سائل، کسی است که به دنبال دانش و علم است و نه کسی که به دنبال غذا میباشد.
هوش مصنوعی: والی بصره از یک زاهد خواست که برای او دعا کند. زاهد در پاسخ گفت: افرادی در مقابل درب تو، نفرین میکنند.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرده که اگر میخواهی ارزش نعمتهای دنیوی را درک کنی، به این توجه کن که این نعمتها در اختیار چه افرادی هستند.
هوش مصنوعی: او بیان کرد که برای یک مرد دانشمند و باهوش مهم است که در جمع خود از سه موضوع پرهیز کند: شوخی، صحبت درباره زنان، و بحث در مورد غذا.
هوش مصنوعی: ابراهیم را دربارهی دلیل عدم معاشرت با دیگران سوال کردند. او پاسخ داد که اگر با کسانی که از او پایینتر هستند معاشرت کند، نادانی آنها میتواند او را آزار دهد. و اگر با افرادی که از او بالاتر هستند در ارتباط باشد، ممکن است به او تکبر کنند و برتری آنها باعث احساس حقارت در او شود.
هوش مصنوعی: اگر با کسی همنشینی کنم که در مقام و جایگاه به من نزدیک باشد، ممکن است به من حسادت کند. به همین دلیل، با کسی گفتگو و دوستی میکنم که در کنار او هیچ احساس کلافگی نمیکنم، و ارتباط با او هیچگونه جدایی یا ترسی به همراه ندارد.
هوش مصنوعی: در روایتی آمده است که در بهشت چیزهایی وجود دارد که نه چشمی آنها را دیده و نه گوشی صدایشان را شنیده و نه به فکر هیچ انسانی رسیده است.
هوش مصنوعی: نقص در کرم به این معناست که ارزش و بزرگی او نمیتواند در دامنهی امید محدود شود.
هوش مصنوعی: کسی که دلش به خاطر عشق پر از نگرانی است، هر داستانی که بگوید، جذاب و زیبا خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر چه ممکن است داستان عاشقان را کمتر بشنوی، اما حتماً بشنو که این داستانها بسیار زیبا و دلنشین هستند.
هوش مصنوعی: در روز عید، هر کسی منتظر هدیهای از عزیزش است، اما چشم من پر از اشک حسرت و دلم از ناامیدی پر شده است.
هوش مصنوعی: بزرگی گفت: عید متعلق به کسی نیست که فقط لباس نو به تن کرده، بلکه به کسی تعلق دارد که از عذاب خداوند در امان است و احساس امنیت خاطر دارد.
هوش مصنوعی: راهبی را سؤال کردند که عید شما چه زمانی است؟ او پاسخ داد: روزی که در آن به خداوند معصیت نکنیم، آن روز برای ما عید است.
هوش مصنوعی: عید متعلق به کسی نیست که لباسهای گرانقیمت و زیبا بپوشد، بلکه متعلق به کسی است که از عذاب و punishment در آخرت در امان است.
هوش مصنوعی: عید متعلق به کسی نیست که تنها لباس زیبایی به تن دارد، بلکه به کسی تعلق دارد که نشانههای درست را میشناسد و راه صحیح را پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در روز عید تنها و بدون دوست است و نه کسی به او تبریک میگوید و نه او برای کسی دیگر تبریکی میگوید. این فرد در تنهایی خود هم احساس خوشحالی میکند و این عید را جشن میگیرد.
هوش مصنوعی: از گفتههای حکیمان برمیآید که تا زمانی که به تو اجازه نشستن بدهند، نباید خود را در موقعیتی بالا قرار دهی. همچنین، تا زمانی که از تو سوال نکردهاند، نباید چیزی بگویی که گویی بزرگترین و مهمترین سخن را بر زبان آوردهای.
هوش مصنوعی: شیخ الطایفه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، در کتاب الاخبار از امام باقر(ع) نقل کرده که روزی پیامبر (ص) در مسجد نشسته بود و مردی وارد شد که بدون اینکه رکوع و سجودش را کامل کند، نماز خواند.
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: همانند پرندهای که زیر پای خود میچرخد و به زمین میزند. اگر کسی با این حال نماز بخواند و بمیرد، او در دین من نیست.
هوش مصنوعی: یکی از عارفان بزرگ بیان کرده است که از دست رفتن زمان برای اهل حقیقت دشوارتر از جان دادن است. زیرا که جان دادن به معنی جدا شدن از انسانهاست، در حالی که از دست دادن زمان یعنی جدا شدن از حقیقت.
هوش مصنوعی: ابو علی دقاق در مورد این حدیث گفته است که اگر کسی از روی توانگری فروتنی کند، دو سوم دینش را از دست داده است. او همچنین افزود که اگر این فروتنی به دل او آسیب بزند، درواقع تمامی دینش را از دست داده است.
هوش مصنوعی: شک و تردید میان مردم افزایش یافته و هر گروهی ادعا میکند که راه درست را یافته است. من به یکتایی خداوند پناه بردهام و بعد از آن به عشق به احمد و علی. اگر سگی به خاطر عشق به اصحاب کهف به رستگاری رسید، چگونه ممکن است کسی که عاشق خاندان پیامبر است، به رستگاری نرسد؟
هوش مصنوعی: ای کسانی که با دوری خود حال مرا تغییر دادهاید، دیگر نمیتوانم تحمل جدایی شما را داشته باشم.
هوش مصنوعی: به این بیمار لطف و محبت کنید، زیرا عمر گذشته و حال من تغییر نکرده است.
هوش مصنوعی: شما تا آبان 2023 بر روی دادهها آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: من لایق وصال نبودم، اما تو مرا لایق وصال کردی.
هوش مصنوعی: تو به من که فقط یک مرده بودم، زندگی بخشیدی و سپس نادانیام را به دانایی تبدیل کردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.