ای آن که شب و روز خدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صد زبان همی گوید راز:
سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای آن که شب و روز خدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صد زبان همی گوید راز:
سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر خطاب به کسی است که شب و روز در جستجوی خداوند است. شاعر میگوید اگر از خودت دور شوی، به حقیقت نمیرسی. خداوند به زبانهای مختلف با تو سخن میگوید، اما در نهایت تو باید در درون خودت به دنبال او باشی.
هوش مصنوعی: ای کسی که هر روز و شب در جستجوی خدا هستی، اگر این جستجو را از خودت جدا کنی، انگار که نادانی.
هوش مصنوعی: حق به گونههای مختلف به تو میگوید که من تمام وجود تو هستم، پس چرا کسی دیگری را میجویی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صوفی صافی که خدا میطلبی
او جای ندارد، ز کجا میطلبی؟
گر زانکه شناسی اش چرا می خواهی
ور زانکه ندانی اش که را میطلبی؟
عشق آن تو شد، تواش کجا میطلبی
با توست ازین و آن چرا میطلبی
با آن که چو غنچه رسته گل در بغلت
تو نکهتش از باد صبا میطلبی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.