گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

دانم که وفا ز دل برانداخته ای

با آنکه مرا عدوست در ساخته ای

دل را ز وفا چرا بپرداخته ای

مانا که مرا تمام نشناخته ای

نصرالله منشی

آنی که ز دل وفا برانداخته ای،

با دشمن من تمام در ساخته ای؛

دل را زوفا چرا بپرداخته ای؟

مانا که مرا هنوز نشناخته ای!

ظهیری سمرقندی

مانا که حریف خویش نشناخته ای

در ششدره می باش که بد باخته ای

مولانا

ای آنکه مرا به لطف بنواخته‌ای

در دفع کنون بهانه‌ای ساخته‌ای

گر با همگان عشق چنین باخته‌ای

پس قیمت هیچ دوست نشناخته‌ای

اوحدی

بر برگ گل آن سه خال کانداخته‌ای

هندو بچگانند و تو نشناخته‌ای

دیدی که به بوی مردمی آمده‌اند

بر گوشهٔ چشم جایشان ساخته‌ای

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه