جهان مکرمت ای میرزا حسین که کرده
ز جان و دل فلکت بندگی سپهر غلامی
اگر نه بوی تو آرد نسیم روضهٔ رضوان
نمیکند بمن تنگدل مشام مشامی
ستمکشان جهان، از جفای چرخ ستمگر؛
نمی شدند خلاص، ار نبود لطف تو حامی
تویی که، اسم تو بالای اسم جمله نویسم؛
بدفتری که نویسند ز اهل جود اسامی
نمیرسد بمقیمان آستان تو دستم
زهی رفیع جنابی، زهی بلند مقامی!
نوشته بودم ازین پیش نامه یی بتو ناگه
رسید پیک مراد و، رساند نامه ی نامی
چه نامه؟ نافه ی مشک و، چه نامه؟ طبله ی عنبر!
بخط فزون ز شفیعا بنظم به ز نظامی
ولی چه سود؟ که قصد من از نوشتن نامه
نبود غیر فرستادن صحیفه ی جامی!
کتاب را، نفرستادی ای حبیب من، اکنون؛
میان خوف و رجا مانده ام، ز نامه ی سامی
مرا محبت آن نسخه کرده طامع وسایل
وگرنه شکر که هستم ز خاندان گرامی
طمع نبوده مرا هیچگه طریقه اگر چه
طمع طریقه ی شاعر بود، ز عارف وعامی
میانه ی من و طامع، تفاوتی است که باشد
میان بصری و کوفی، میان مصری وشامی
درین دو هفته غرض شاه خاوران چو نشیند
بتختگاه حمل، جام زر بدست گرامی
دهد ز برگ، به اشجار خشک جامه ی اطلس؛
بر آورد ثمر باغ را ز علت خامی
تو هم نشینی و بنشانیم ببزم و، دلم خوش؛
کنی بخلعتی، اما ز کهنه جامه ی جامی
چه کهنه جامی؟ همان مندرس کتاب که هرگز
ندزدش، فگنی گر برهگذار، حرامی!
سپاری آن صحف خاصم ار بخط مصنف
سپارمت بغلامان خاص خط غلامی
ازین کرم گذرد سال و ماه و روز و شب من
به خدمت تو سراسر، به مدحت تو تمامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
أَتَتْ رَوائِحُ رَنْدِ الْحِمیٰ و زادَ غَرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
مَنِ الْمُبَلِّغُ عَنّی إلی سُعادَ سلامی؟
بیا به شام غریبان و آب دیده من بین
[...]
ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی
و لیس کل کلامی یفی ببعض غرامی
به شرح شوق تو طی شد تمام نامه عمرم
هنوز نامه شوقت نمی رسد به تمامی
من ازدیارک قد عاقنی تفرق بالی
[...]
نه جا بسایه ی شاخی نه پا بحلقه ی دامی
نه پر شکسته بسنگی نه بر نشسته ببامی
بسی عجب نبود گر قرار هست و شکیبت
که از دیار حبیبت نیامدست پیامی
تمام سوخته دودی نداشت بر سر آتش
[...]
بگیر گوشه جام ار حریف عیش مدامی
که دور از خم گردون نمود گوشه جامی
به طاق ابروی ماهی بنوش جام هلالی
چه مانده چشم به راه هلال عید صیامی
جهان زنکهت پیمانه مست و واعظ مسکین
[...]
ز اِشتیاق تو مُردم نه پیکی و نه پیامی
ز هجر جان به لب آمد نه قاصدی نه سلامی
چه باشد ار بنمائی ز نامه نافه گشائی
ز زلف غالیه ساخوش نمیکنی چومشامی
چه می شود اگر از عین لطف و بنده نوازی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.