گنجور

 
آذر بیگدلی

گلی و بلبلی تا در چمن هست

نشانی از تو و نامی زمن هست

نه چون سروت، نهالی در چمن هست

نه چون لعلت، عقیقی در یمن هست

ندارند آگهی اخوان که راهی

نهان از مصر، تا بیت الحزن هست

به کنعان بسته راه از رشک و غافل

که غمازی چو بوی پیرهن هست

نبندد بلبل، آذر آشیانه

بشاخی کآشیانی از زغن هست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عطار

بعهد من اگر نوگر کهن هست

سخن دزدان این شیرین سخن هست

مشتاق اصفهانی

گلی و گل رخی تا در چمن هست

خروش بلبل و افغان من هست

دلم در سینه خون گشت و نگفتی

که یعقوبی درین بیت الحزن هست

چه با کوه غمت سازم گرفتم

[...]

رفیق اصفهانی

به تن تا جان غم فرسود من هست

غم و درد توام در جان و تن هست

تو آن لیلی شیرینی که هر سو

صدت مجنون هزارت کوهکن هست

نه چون رخسار و نه چون قامت تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه