چون صبا بشنید آن گفتار او
کرد تحسین بر چنان اشعار او
گفت ای گل راست گفتی این سخن
هست گفتار تو چون در عدن
شد منور از تو باغ و بوستان
بیجمال تو مبادا گلستان
پارهٔ زر در دهان گل نهاد
لاله آمد پیش و در پایش فتاد
لؤلؤ افشان کرد بر فرقش سحاب
کین غزل خوش گفتی ای در خوشاب
چون بگفت این بیتها را در صبوح
با صبا گفتا مرا در تن چو روح
این غزل را نزد آن دیوانه بر
که تو از عشق جمالم درگذر
تا نفرمایم ریاحین را به تیغ
سر ببرند از تو ایشان بی دریغ
این همه شور و شر و غوغات چیست
وین همه فریاد تو از بهر کیست
من ز تو بیزارم و آواز تو
من نخواهم شد دمی همراز تو
پادشاهی نیستی یا سروری
خواجهٔ یا مال و ملک و زیوری
تو گدائی عشق باشه باختن
جوز بر گنبد بود انداختن
لقمهٔ خود تا نماند در گلوت
ور نه آید سنگ خذلان برسبوت
گفت بسیاری از اینها با صبا
چون رسی پیشش بگو این ماجرا
گفت فرمان ترا من چاکرم
هرچه گوئی جمله پیش او برم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، صبا به تحسین سخنان یکی از دوستانش میپردازد و به زیبایی و عمق اشعار او اشاره میکند. او با تمجید از زیباییهای باغ و بوستان، عشق و زیبایی را به تصویر میکشد و چیزهایی چون زر و لؤلؤ را نیز به این زیباییها ربط میدهد. سپس به نظر میرسد که صبا قصد دارد به دوستش بگوید که نباید از عشق چشم بپوشد، حتی اگر دیگران او را نادیده بگیرند یا به او بیتوجهی کنند. او میگوید که عشق و زیبایی بینهایت ارزشمند است و باید با شجاعت به آن پرداخت. اما در عین حال، از طرف دیگر، گفتگو به انتقادهایی نیز از وضعیت و مقامهای اجتماعی اشاره دارد و به نوعی نشان میدهد که عشق در نهایت بر هر مقام و ثروتی ارجحیت دارد. در پایان، او از صبا میخواهد تا این سخنان را به دوستش برساند و ابراز ادب و اطاعت از احکام او میکند.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم آن سخنان او را شنید، به تحسین آن اشعار پرداخت.
هوش مصنوعی: ای گل، تو راست گفتی، این کلام تو شایسته است و درستی آن مانند سخنانی است که در باغ عدن گفته میشود.
هوش مصنوعی: باغ و بوستان به نور جمال تو روشن و پرنور شده است، بدون حضور تو حتی گلستان هم برایم بیمعناست.
هوش مصنوعی: یک تکه طلا در دهان گلی گذاشتند، لاله به نزد او آمد و در برابرش به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: ابرهایی که کینه بر سر او افکندهاند، مانند مرواریدهایی بر سرش درخشیدهاند. ای کسی که غزلی زیبا سرودی، در آبی خوش و دلپذیر!
هوش مصنوعی: وقتی این اشعار را در صبح با نسیم صبحگاهی گفتم، نسیم به من گفت که در بدنم مانند روح هستم.
هوش مصنوعی: این شعر به شخصی اشاره میکند که از عشق و زیبایی معشوقش غافل شده و به او توصیه میکند که به دیوانهای مراجعه کند که عشق او را بهتر درک میکند. در واقع، بیانگر این است که عشق و زیبایی فراتر از عقل و آگاهی است و بعضی افراد آن را بهتر میفهمند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که من نگفتهام که گلها را با شمشیر بزنید، تو این کار را بدون تردید انجام ندهید.
هوش مصنوعی: این همه هیاهو و سر و صدا برای چیست؟ و این همه فریاد تو به خاطر چه کسی است؟
هوش مصنوعی: من از تو دل خوشی ندارم و نمیخواهم که صدای تو را بشنوم یا لحظهای با تو همدل شوم.
هوش مصنوعی: بدون شک، تو نه پادشاهی هستی و نه سلطنتی، چه بر سر خواجهای، چه بر دارایی و چه بر زینتها.
هوش مصنوعی: اگر در عشق همچون گدایی باشی، به مانند این است که جوزی را بر گنبد انداختی و در واقع، چیزی را که ندارید، در دسترس نخواهید داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که لقمهٔ خود را نخوردهای، ناامید و درگیر مشکلات نخواهی شد، اما اگر از آن غافل شوی، دردسرها و موانع بر سر راهت خواهند آمد.
هوش مصنوعی: بسیاری از این حرفها را با باد صبا بگو، وقتی پیش او رسیدی، داستان را برایش تعریف کن.
هوش مصنوعی: گفت: من به خاطر تو خدمتگزارم و هر چه بگویی، همه را با دل و جان انجام میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.