ای سرو سردار خوبان جهان
الامان از دست عشقت الامان
سخت زارم در فراق روی تو
رحمتی کن بر من ای جان جهان
گر تو جان خواهی روان بخشم ترا
زانکه تو جانی و من زنده بجان
صبر بی رویت ندارم یک نفس
طاقت هجرت ندارم یک زمان
گر بگریم بر غمت بر من مخند
ور برآیم بر سر کویت مران
من ز تو پر خار حسرت ماندهام
او ز من فارغ میان گلستان
آخر از بهر خدا در ما نگر
تا بکی باشم ز عشقت در فغان
این غزل چون خواند بر باد صبا
کرد تحسینش صبای با صفا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و فراق معشوق خود میگوید و از درد و رنجی که بر اثر دوری او متحمل میشود، شکایت میکند. او به معشوق خود التماس میکند که به او رحم کند و به خاطر او جان خود را فدای عشقش کند. شاعر به شدت از نبود محبوب رنج میبرد و صبرش به سر آمده است. او از معشوق میخواهد تا نگاهی به درد و فراق او بیندازد و در آخر، شعری که خوانده میشود مورد تحسین نسیم صبحگاهی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا و رئیس دلبران، ما از عشق تو در خطر هستیم!
هوش مصنوعی: من شدیداً در غم دوری چهرهات رنج میکشم، ای عشق زندگیام، بر من رحم کن.
هوش مصنوعی: اگر تو زندگی میخواهی، من جانم را به تو ارزانی میدارم؛ چرا که تو خود زندگی هستی و من به خاطر تو زندهام.
هوش مصنوعی: من بدون دیدن تو نمیتوانم صبر کنم و لحظهای هم طاقت دوری تو را ندارم.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غم تو گریه کنم، بر من نخر، و اگر هم به خاطر تو در مقابل خانهات ظاهر شوم، مرا پس نزن.
هوش مصنوعی: من در حسرت تو مانند خار ماندهام، اما تو در میان گلستان بیخبر و بیاعتنا به من هستی.
هوش مصنوعی: در انتها، برای خدا به ما توجه کن و ببین تا کی از عشق تو در عذاب و ناله هستم.
هوش مصنوعی: این شعر وقتی توسط نسیم مطبوع خوانده شد، نسیم خود به آن تحسین و ستایش کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.