لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

ای دل یارت که سر به سر کبر و منیست

بازیچهٔ غمزه‌اش پیمان شکنیست

سودای لب چنین کسی نتوان پخت

با خویشتن آی این چه بی‌خویشتنیست

کمال‌الدین اسماعیل

گر در دهن تو از فراخی سخنیست

آسوده ز گفت و گوی هر طعنه ز نیست

گر هست بچشم ما دهان تو بزرگ

ز آنست که آن دهان نه کوچک دهنیست

ابوالحسن فراهانی

از دلبر من حدیث گرمی سخنی ست

ورهست دمی بهر فریب چو منی ست

گر میش چو گرمی نگاه است که نیست

ورهست به قدر چشم بر هم زدنی ست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه