گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

دنیا نسزد ازو مشوش بودن

از سوز غمش دمی در آتش بودن

ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ

خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن

سنایی

در بند بلای آن بت کش بودن

صد بار بتر زان که در آتش بودن

اکنون که فریضه‌ست بلاکش بودن

خوش باید بود وقت ناخوش بودن

عطار

بر خاکِ درت پای در آتش بودن

خوشتر بودم کز دگری خوش بودن

گفتی: «ستمم مکش!» خوشم میآید

از چون تو سمن بری ستم کش بودن

اوحدالدین کرمانی

ای دل چه کری کند مشوش بودن

وز بهر دو روزه عمر سرکش بودن

بنیاد سرای عمر بر هیچ افتاد

خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه