مرگ است خلاص عالم فانی را
درهم چه کشی ز مرگ پیشانی را
گر مزبلهٔ تن تو را مرگ رسید
با مرگ چکار جان تو با جانی را
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
مرگ است خلاص عالم فانی را
درهم چه کشی ز مرگ پیشانی را
گر مزبلهٔ تن تو را مرگ رسید
با مرگ چکار جان تو با جانی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند ز بهر چون تو جانانی را
در عشق تو کم گرفته ام جانی را
لیکن تو روا مدار بی فایدتی
خون ریختن چو من مسلمانی را
یا رب تو مرین سایهٔ یزدانی را
بگذار بدین جهان جهانبانی را
اندر کنف عاطفت خویشش دار
این حامی بیضهٔ مسلمانی را
ای داده بنان گوهر ایمانی را
داده بجوی قلب یکی کانی را
نمرود چو دل را به خلیلی نسپرد
بسپرد به پشه، لاجرم جانی را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.