گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

یک شبی معشوق طوس، آن بحر راز

با مریدی گفت دایم در گداز

تا چو اندر عشق بگدازی تمام

پس شوی از ضعف چون مویی مدام

چون شود شخص تو چون مویی نزار

جایگاهی سازدت در زلف یار

هرک چون مویی شود در کوی او

بی شک او مویی شود در موی او

گر تو هستی راه بین و دیده ور

موی در موی این چنین بین درنگر

گر سر مویی بماند از خودیت

هفت دوزخ سر برآید از بدیت

 
sunny dark_mode