نگر تا ای دل بیچاره چونی
چگونه میروی سر در نگونی
چگونه میکشی صد بحر آتش
چو اندر نفس خود یک قطره خونی
زمانی در تماشای خیالی
زمانی در تمنای جنونی
اگر خواهی که باشی از بزرگان
مباش از خردهگیران کنونی
چرا باشی نه کافر نه مسلمان
که تو نه رهروی نه رهنمونی
ز یک یک ذره سوی دوست راه است
ولی ره نیست بهتر از زبونی
زبون عشق شو تا بر کشندت
که هرگاهی که کم گشتی فزونی
خود از رفعت ورای هر دو کونی
چرا همصحبت این نفس دونی
دلا تو چیستی هستی تو یا نه
وگر نه نیستی نه هست چونی
منی یا نه منی عینی تو یا غیر
و یا از هرچه اندیشم برونی
چه میگویم تو خود از خود نهانی
که دو انگشت حق را در درونی
تو ای عطار اگر چه دل نداری
ولیکن اهل دل را ذوفنونی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأملات عاطفی و روحی میپردازد و از دل و دغدغههای انسانی سخن میگوید. شاعر به تحیر دل در شرایط سخت اشاره میکند و میپرسد که چگونه میتوان با وجود درد و رنجهای زیاد، به زندگی ادامه داد. او به جستجوی حقیقت و وجود انسانی اشاره کرده و تأکید میکند که برای رسیدن به بزرگی و کمال، باید از جزئیات و مسائل کوچک پرهیز کرد. در نهایت، شاعر به معنای عشق و زبونی در آن اشاره دارد و به اعضای دل توصیه میکند که با وجود سختیها، ادامه دهند و به عشق و حقیقت نزدیکتر شوند. این شعر دعوتی به خودشناسی و ارتباط با حقیقت عمیقتر وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای دل بیچاره، مواظب باش که چگونه در مسیری میروی که به بنبست میرسد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانی هزاران دریا از آتش را تحمل کنی، در حالی که در نفس خود فقط یک قطره خون داری؟
هوش مصنوعی: لحظهای در حال لذت بردن از یک خیال، و گاهی هم در آرزوی یک جنون.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از بزرگان باشی، نباید خود را به انتقاد از دیگران مشغول کنی.
هوش مصنوعی: چرا باید در وضعیتی باشید که نه کافر باشید و نه مسلمان، وقتی که نه خودتان در مسیر مشخصی قرار دارید و نه کسی شما را راهنمایی میکند؟
هوش مصنوعی: هر یک ذره از وجود، راهی به سوی دوست دارد، اما هیچ راهی بهتر از خضوع و فروتنی نیست.
هوش مصنوعی: بیزبان عشق باش تا تو را به اوج برسانند، زیرا هر بار که کمتر شدی، بیش از پیش به تو افزوده میشود.
هوش مصنوعی: چرا تو که از مقام والایی برخورداری، با این نفس پست و پایین همصحبت میشوی؟
هوش مصنوعی: ای دل، تو چه هستی؟ آیا وجود داری یا نه؟ اگر وجود نداری، پس هویت تو چیست؟
هوش مصنوعی: آیا تو خود من هستی یا اینکه چیزی دیگر؟ آیا حقیقت تو غیر از آنچه من فکر میکنم وجود دارد یا نه؟
هوش مصنوعی: من از چه سخن میگویم وقتی که خودت در باطن وجودت پنهانی و حقیقت را به وضوح نمیبینی.
هوش مصنوعی: ای عطار، اگرچه خودت دلی نداری، اما با این حال به کسانی که اهل دلاند، آشنایی و فهمی عمیق داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی کز راستی جوید فزونی
کند پیروزی او را رهننونی
من دل سوته را لایق ندونی
که در دیوان عشاقت بخونی
هزارون بارم از خونی ببو کم
ز تو زیرا که بحر بیکرونی
به اندک عمر شد دریا درونی
به هر فنی که گفتی ذو فنونی
ازان مغزی که دایم در درونی
صفات خود در آنجا رهنمونی
ادر کاسی و دعنی عن فنونی
جننت فلا تحدث من جنونی
نه چون ماندست ما را، نی چگونه
ندانم تو دلاراما که چونی
رایت الناس للدنیا زبونا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.