از من بی خبر چه میطلبی
سوختم خشک و تر چه میطلبی
گرچه شهباز معرفت بودم
ریختم بال و پر چه میطلبی
در دو عالم ز هرچه بود و نبود
بگسستم دگر چه میطلبی
ماندهام همچو گوی در ره تو
گم شده پا و سر چه میطلبی
من آشفته را ز عشق رخت
هر دم آشفتهتر چه میطلبی
پیش طرف کلاه گوشهٔ تو
کردهام جان کمر چه میطلبی
گفتهای درد تو همی طلبم
درد ازین بیشتر چه میطلبی
با دلی پر ز درد تو شب و روز
شدهام نوحهگر چه میطلبی
بی خبر ماندهام ز مستی عشق
هستت آخر خبر چه میطلبی
پرده برگیر و بیش ازین آخر
پردهٔ من مدر چه میطلبی
چند باشم نه دل نه جان بی تو
راندهٔ در بدر چه میطلبی
بی تو عطار را روا نبود
خون گرفته جگر چه میطلبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به شدت از بیخبری و درد خود مینالد و از محبوبش میپرسد که چه چیزی را از او طلب میکند. او به وضعیت خود اشاره میکند که مانند پرندهای بدون بال و پر مانده و در دو جهان، از هر چیز دل کنده است. با زبان استعاری میگوید که او همچون گوی در مسیر محبوبش مانده و از عشقش آشفتهتر شده است. او به درد و غم خود اشاره میکند و از محبوبش میخواهد که پردهها را کنار بزند و حقیقت را برای او واضحتر کند. در نهایت، او به تنهایی و بیکسی خود اشاره کرده و از محبوبش میخواهد که بیشتر از این او را در عذاب نگه ندارد.
هوش مصنوعی: از من که بیخبر هستی چه خواستهای داری؟ من در آتش احساساتم سوختهام، پس چه چیزی را دنبال میکنی؟
هوش مصنوعی: گرچه من مانند یک شهباز (پرندهای بزرگ و قوی) در علم و معرفت پرواز میکردم، اما اکنون بال و پرم را از دست دادهام. چه چیزی را میخواهی یا به دنبال چه هستی؟
هوش مصنوعی: من از همه چیز و هیچچیز در این دو جهان جدا شدم، حالا دیگر از من چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: به شدت در جستجوی تو هستم و به حالتی مانند گوی در راه تو گم شدهام. نمیدانم که تو به دنبال چه چیزی هستی و من چگونه میتوانم به تو کمک کنم.
هوش مصنوعی: میپرسی از من که در عشق تو چرا هر روز بیشتر بیتاب و بیقراری میکنم؟
هوش مصنوعی: من به خاطر تو و به عشق تو سرم را پایین آوردهام و جانم را فدای تو کردهام، حالا تو چه چیزی از من میخواهی؟
هوش مصنوعی: تو گفتهای که من به دنبال درد تو هستم، اما این درد بیشتر از این چیزی که میکنی، چه دردی است که میخواهی؟
هوش مصنوعی: دل من از درد تو پر شده و هر شب و روز در حال نوحهسرایی هستم. چه چیزی را میخواهی؟
هوش مصنوعی: من در گمراهی ناشی از عشق به تو ماندهام و نمیدانم که به دنبال چه چیزی هستی.
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن و دیگر بیشتر از این به پردهداری من ادامه نده، چه چیزی را دنبال میکنی؟
هوش مصنوعی: چند وقت میتوانم بدون دل و جانم بدون تو زندگی کنم؟ به چه چیزی امیدوار هستی وقتی که من در این حال و احوال سرگردانم؟
هوش مصنوعی: بدون تو، عطار (شاعر) نمیتواند دلخوریاش را پنهان کند، چرا که چه نیازی به خون دل دارد و چه چیزی را میخواهی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.