چون کشته شدم هزار باره
بر من به چه میکشی کناره
از کشتن کشتهای چه خیزد
کشته که کشد هزار باره
حاجت نبود به تیغ کشتن
در پیش رخ تو ماهپاره
خود خلق دو کون کشته گردند
هر گه که شوی تو آشکاره
زیرا که ز تیغ غمزهٔ تو
خونی گردد چو لعل خاره
گر بر گیری نقاب از روی
مه شق شود آفتاب پاره
ذرات دو کون دیده گردند
وایند چو ذره در نظاره
از پرتو رویت آخرالامر
هر ذره شود چو صد ستاره
از پرده چو آفتاب رویت
بر مرکب حسن شد سواره
خورشید که شاه پیشگاه است
شد پیش رخ تو پیشکاره
چون شیر عنایتت درآید
هر ذره شوند شیرخواره
طفلان زمانهٔ خرف را
لطف تو بس است گاهواره
کاجزای دو کون را تمام است
لطف تو چو بحر بی کناره
بیچارهٔ خود فرید را خوان
زیرا که ندارد از تو چاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف احوال عاشق و تأثیر عشق بر او میپردازد. شاعر از کشته شدن خود در عشق میگوید و میپرسد که از هزار بار کشتن چه سودی خواهد بود، چرا که عاشق همواره در جستجوی معشوق است. او به زیباییهای معشوق اشاره میکند و تأکید میکند که زیبایی و محبت او میتواند باعث تغییر شرایط جهان شود. عشق او چون خورشید تابان است که همه چیز را روشن میکند و این عشق به حدی عظیم و بیکران است که هیچ چیزی نمیتواند مقابل آن ایستد. در نهایت، شاعر به حالت درماندگی خود اشاره میکند و میگوید که چارهای جز عشق معشوق ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که من بارها و بارها کشته شوم، دیگر چرا کنارهام را میزنی؟
هوش مصنوعی: کشتن یک کشته چه تاثیری دارد، وقتی که کسی که زخمی شده، میتواند هزار بار دیگر بمیرد.
هوش مصنوعی: نیاز به کشتن و جنگیدن نیست وقتی که تو با زیباییات در برابر من ایستادهای.
هوش مصنوعی: هر بار که تو به روشنی ظاهر شوی، جهانیان به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند و در نتیجه با تو به نوعی دچار تغییرات عظیمی میشوند.
هوش مصنوعی: زیرا که از تیر نگاه تو، دلها به اندازهٔ خون لعل، آسیب میبیند و جراحت میخورد.
هوش مصنوعی: اگر پرده را از چهرهٔ زیبای او برداری، نور و روشنی همچون خورشید به صورتش میتابد.
هوش مصنوعی: ذرات دنیا در چشم یکدیگر دیده میشوند و مانند ذراتی در تماشای یکدیگر حاضرند.
هوش مصنوعی: هر ذرهای از نور و زیبایی تو به اندازهی صد ستاره درخشان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهات مانند خورشید از پشت پرده نمایان شد، زیباییات بر مرکب زیبایی سوار شد.
هوش مصنوعی: خورشید که درخشانترین و باارزشترین چیز در آسمان است، در برابر روی تو مانند یک پیش خدمت ساده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: زمانی که لطف و محبت تو به ما برسد، هر ذرهای از وجود ما مانند شیرخوارگان نوازش و آرامش مییابد.
هوش مصنوعی: کودکان بیخبر از زمانه به بودن مهربانی تو نیاز دارند و تو مانند گاهوارهای برای آنها هستی.
هوش مصنوعی: لطف و محبت تو به اندازهای وسیع و بیپایان است که هیچ چیزی در این جهان نمیتواند با آن مقایسه شود.
هوش مصنوعی: فرید بیچاره است و به تو پناه آورده، زیرا دیگر راه نجاتی از مشکلش ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
هان ای کل تا زدم مزن لاف
ای تو بره ریش . . . غراره
در سبلت و ریش خویش بنگر
هست از در عبرت و نظاره
جولاهه کار مانده گوئی
[...]
با این غم و درد بیکناره
داروی فرامشیست چاره
آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یک سواره
آن مه که ز روز و شب برون است
کو چشم که تا کند نظاره
چشمی که مناره را نبیند
[...]
در جلوهٔ من کند نظاره
وز سینه براورد حراره
ای گشته دلم هزار باره
از تیغ غمت هزار پاره
من غرقه میان خون ز گریه
خوش خنده زنان تو از کناره
نزدیک به مردنم ز شوقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.