تا به عشق تو قدم برداشتیم
عقل را سر چون قلم برداشتیم
چون دم ما سخت گیرا شد به عشق
پردهٔ هستی به دم برداشتیم
در جهان جان حقیقتبین شدیم
وز جهان تن قدم برداشتیم
چون درآمد عشق و جان را مست کرد
ما به مستی جام جم برداشتیم
بر جمال ساقی جان زان شراب
شادی افزودیم و غم برداشتیم
پس دل خود همچو مستان خراب
از وجود و از عدم برداشتیم
در خرابی همچو عطار از کمال
گنج راحت بی الم برداشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربیات عاشقانه و جود عشق است. شاعر میگوید که با ورود به دنیای عشق، عقل و تفکر را کنار گذاشته و به عمق وجود و حقیقت پی میبرد. عشق او را مست کرده و او از موانع دنیوی رها میشود. در این حالت مستانه، او شادی و غم را تجربه میکند و از وجود خود و عدم درک کمال، به آرامش درونی دست مییابد. در نهایت، شاعر به خرابی و ناتمامی خود اشاره کرده و گنجی از آرامش و راحتی در این بینهایتی مییابد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که به عشق تو پا گذاشتیم، عقل را کنار گذاشتیم و تصمیمات خود را بدون تفکر قبول کردیم.
هوش مصنوعی: زمانی که نفس ما به شدت به عشق مشغول شد، پردهٔ وجود را کنار زدیم.
هوش مصنوعی: درک کردیم که در این دنیا حقیقت چیست و از دنیای مادی فاصله گرفتیم.
هوش مصنوعی: وقتی عشق وارد شد و جان ما را شاداب و سرمست کرد، ما نیز در حالت مستی به سراغ جام جمشید رفتیم.
هوش مصنوعی: با نوشیدن شراب شادی از زیبایی ساقی، جان ما پر از خوشی شد و غمهایمان را فراموش کردیم.
هوش مصنوعی: دل خود را مثل مینوشیدگان به حالتی سرمستی و خرابی درآوردیم، از آنچه هست و آنچه نیست، جدا شدیم.
هوش مصنوعی: در میان ویرانی و ناامیدی، مانند عطار از کمال و غنای زندگی به راحتی بهرهمند شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.