ما درد فروش هر خراباتیم
نه عشوه فروش هر کراماتیم
انگشتزنان کوی معشوقیم
وانگشتنمای اهل طاماتیم
حیلتگر و مهره دزد و اوباشیم
دردیکش و کمزن خراباتیم
در شیوهٔ کفر پیر و استادیم
در شیوهٔ دین خر خرافاتیم
گه مرد کلیسیای و ناقوسیم
گه صومعهدار عزی و لاتیم
گه معتکفان کوی لاهوتیم
گه مستمعان التحیاتیم
گه مست خراب دردی دردیم
گه مست شراب عالم الذاتیم
با عادت و رسم نیست ما را کار
ما کی ز مقام رسم و عاداتیم
ما را ز عبادت و ز مسجد چه
چه مرد مساجد و عباداتیم
با این همه مفسدی و زراقی
چه بابت قربت و مناجاتیم
برخاست ز ما حدیث ما و من
زیرا که نه مرد این مقاماتیم
در حالت بیخودی چو عطاریم
پروانهٔ شمع نور مشکاتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حالتهای مختلف انسانها و تجربههای گوناگون آنها از عشق و کمال تا کفر و بیخودی است. شاعر به تضادهایی اشاره میکند که در وجود انسانها وجود دارد؛ از عشق و عرفان تا فساد و مستی. او خود را به عنوان کسی معرفی میکند که نه به آداب و رسوم دینی محدود است و نه به عبادتهای ظاهری اهمیت میدهد. از سری حالات مختلف انسانی سخن میگوید؛ گاهی در حال مستی و گاهی جستجوی حقیقت، و در نهایت به بیخودی و از خود گذشتگی اشاره میکند که به نوعی به روحانیت و عشق الهی نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: ما کسانی هستیم که درد و رنجهای دیگران را میفروشیم و در پی درمان دردمندیها هستیم. ما به دنبال فریبها و جذابیتهای ظاهری نیستیم، بلکه به عمق احساسات و مشکلات انسانی میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما با شادی و شادیزنی در کوی معشوقهمان به سر میبریم و نشاندهندهی حقایق پیچیده و غیرمعمول هستیم.
هوش مصنوعی: ما فریبکار و دزد و اوباش هستیم و در عین حال دردهای زندگی را تحمل میکنیم و از شرابخانه به خوبی استفاده میکنیم.
هوش مصنوعی: ما در راه کفر و نادرستی تجربه و مهارت داریم و در مسیر دین و اعتقادات به خرافات و ناچیزات وابستهایم.
هوش مصنوعی: گاهی در مقام کسی هستیم که به کلیسا میرود و ناقوس را به صدا در میآورد، و گاهی دیگر در مقام کسی هستیم که به معبد عزی و لات میرسد.
هوش مصنوعی: گاهی در کوی الهی مشغول عبادت و ذکر هستیم و گاهی به شنیدن دعاها و تحیتها مشغول میشویم.
هوش مصنوعی: ما گاهی در حال مستی و خراب هستیم و دردی را احساس میکنیم، و گاهی دیگر در حال سرمستی و شادی ناشی از زیباییهای دنیا هستیم.
هوش مصنوعی: ما به رسم و عادت عادت نکردهایم و کار ما فراتر از مقامها و سنتهاست.
هوش مصنوعی: ما از عبادت و رفتن به مسجد چه بهرهای میبریم، در حالی که مردان خدا و اهل صفا خود عبادت و مراکز عبادی هستند.
هوش مصنوعی: با وجود تمام فسادها و زشتیهایی که در وجودم هست، چه چیزی باعث نزدیکی من به تو و مناجاتم با تو میشود؟
هوش مصنوعی: ما و داستانهای ما از هم جدا شدند، چون ما در این مقامها و موقعیتها مردانه و شایسته نیستیم.
هوش مصنوعی: در حالت بیخودی و شور و حال، مانند عطار هستیم که به پروانهای شباهت داریم که دور شمع میچرخد و نوری مانند نور چراغ در دل میافکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مائیم که مظهر صفاتیم
سر حلقهٔ عارفان ذاتیم
سیاح ولایت قدیمیم
هم ساکن خطهٔ جهاتیم
باقی به بقای ذات عشقیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.