بر درد تو دل از آن نهادم
کان درد برای جان نهادم
از مال جهانم نیم جان بود
با درد تو در میان نهادم
از در سرشک و گوهر اشک
بس گنج که رایگان نهادم
هر روز هزار بار خود را
در بوتهٔ امتحان نهادم
از بوته چو پا برون گرفتم
مهر غم تو بر آن نهادم
آن سر که ببند کس نیاید
از دست تو در جهان نهادم
شوریده به شهر در فتادم
بنیاد جنون چنان نهادم
کز یک دم خویش هفت دوزخ
در جنب نه آسمان نهادم
بس شب که در اشتیاق رویت
سر بر سر آستان نهادم
بس روز که دل کباب کردم
در پیش سگانت خوان نهادم
سودای تو سر چو بر نمیتافت
با مغز در استخوان نهادم
چه سود که بی تو بر من آمد
هر تیر که در کمان نهادم
صد ساله ذخیرهٔ ملامت
زان غمزهٔ دلستان نهادم
صد لقمهٔ زهر در دهانم
زان لعل شکرفشان نهادم
هر فکر که از لب تو کردم
بندی است که بر دهان نهادم
عطار به جان رسیده را مهر
از مهر تو بر زبان نهادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق درد و رنج عشق اشاره میکند. او میگوید که دلش را به درد ناشی از عشق سپرده و زندگیاش را به خاطر این عشق فدای احساسات کرده است. شاعر از سختیها و آزمایشهایی که به خاطر عشق متحمل شده میگوید و در عین حال، دلی پر از غم را به تصویر میکشد. او همچنین به یاد روزهایی که در آرزوی معشوق بوده و شبها را بیخواب سپری کرده، میپردازد. در نهایت، همه این دردها و رنجها را به خاطر عشقی توصیف میکند که بر روح و زبانش تأثیر عمیق گذاشته است.
هوش مصنوعی: برای احساسات و آلام تو، قلبم را فدای آن کردم؛ چرا که این درد را برای جانم قرار دادهام.
هوش مصنوعی: نیمی از داراییام مربوط به این دنیا بود و من آن را با درد تو در میان گذاشتم.
هوش مصنوعی: از دل و چشمانم اشک و غم به قدری ریختهام که نعمتها و گنجهای زیادی را بیهیچ هزینهای به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: هر روز خود را بارها مورد آزمایش و سنجش قرار میدهم.
هوش مصنوعی: از بوتهای پا بیرون گذاشتم و نشان غم تو را بر روی آن گذاشتم.
هوش مصنوعی: سر من که هیچ کس نمیتواند در دنیا از دست تو بگیرد، بر دوش من گذاشتهای.
هوش مصنوعی: به دلیل عشق و دیوانگی، به شهر وارد شدم و به گونهای در آن غرق شدم که انگار پایههای جنون را در وجودم بنا نهادم.
هوش مصنوعی: از لحظهای که خود را شناختم، هفت جهنم را در کنار آسمان قرار دادم.
هوش مصنوعی: شبهای زیادی را در انتظار دیدن چهرهات سر به درگاه تو گذاشتم.
هوش مصنوعی: روزهای زیادی را گذرانیدهام که دلدرد کشیدهام و در برابر سگانت، از دلم سخن گفتهام.
هوش مصنوعی: حس و حالی که از عشق تو دارم، چنان عمیق و شدید است که حتی با وجود سختیها و موانع، نمیتوانم از آن دل بکنم و این احساس در وجودم ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: بیفایده است که هر چقدر تلاش کنم و آسیبی به سوی تو بزنم؛ چرا که نبودنت همه چیز را بیمعنا کرده است.
هوش مصنوعی: برای یکصد سال، به خاطر آن نگاه دلربا، دوصد نفره از انتقادها را بر خود هموار کردم.
هوش مصنوعی: در دهانم صد لقمهٔ زهر دارم که به خاطر زیبایی و درخشندگی آن لعل، آن را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: هر فکری که به زبان میآورم، محدودیتی است که خودم بر خودم گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من عشق و محبت تو را بر دل و زبان کسی که به شدت درگیر عشق است، قرار دادم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بردیده خونفشان نهادم
در سینه به جای جان نهادم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.