هر روز که جلوه میکند رویش
بر میخیزد قیامت ز کویش
مینتوان دید روی او لیکن
میبتوان دید روی در رویش
مینتوان یافت سوی او راهی
ای بس که برآمدم ز هر سویش
تا فال گرفتهام جمال او
چون قرعه بگشتهام به پهلویش
در هر نفسم هزار جان باید
تا صید کنند کمند گیسویش
هر روز به نو خراج میآرند
از هندستان به هندوی مویش
جان بر کف دست میرسد هر شب
از ترکستان هزار هندویش
شد حلقه به گوش لؤلؤ لالا
در لالایی درج لولویش
خورشید که تیغ میزند در میغ
افکند سپر ز جزع جادویش
دل را به دهان شیر میخواند
رو به بازی چشم آهویش
خواهم که ببیند ابرویش رستم
تا هست خود این کمان به بازویش
رستم به هزار سال چون زالی
بر زه نکند کمان ابرویش
عطار که طاق از ابروی او شد
دردی دارد که نیست دارویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت یک معشوق خاص نوشته شده است. شاعر به طور نمادین به ویژگیهای معشوق اشاره میکند و توصیفاتی از دلگداز بودن او را به تصویر میکشد. هر روز که چهرهاش ظاهر میشود، انگار قیامتی از زیباییاش به وجود میآید و شاعر در تلاش است تا به او نزدیک شود، اما راهی برای رسیدن به او پیدا نمیکند. او به کمند گیسوی معشوق و زیباییهایش دچار دلباختگی است و اشعار را با توصیفاتی از توجه و عشق به او پر میکند. در نهایت، شاعر به شدت از ابروی معشوق و تأثیر آن بر خود میگوید و به این حقیقت اشاره میکند که هیچ دارویی برای درد عشق او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر روز که چهره زیبایش ظاهر میشود، از دیدن او، انگار قیامت بر پا میشود.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم چهره او را ببینیم، اما میتوانیم چهره کسی که مقابل او است را ببینیم.
هوش مصنوعی: من راهی به سوی او پیدا نمیکنم، زیرا از هر طرفی که تلاش کردهام، برآمدم و نتوانستهام به او برسم.
هوش مصنوعی: از زمانی که به چهره او نگاه کردهام، مانند قرعهای شوم در کنار او قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: در هرنفسی که میکشم، باید هزار زندگی داشته باشم تا بتوانم موهای او را به دام اندازم.
هوش مصنوعی: هر روز به تازگی از هند به دست او میآید.
هوش مصنوعی: هر شب، جان انسان در دستش قرار میگیرد و از سرزمین ترکستان به هزاران هندو میرسد.
هوش مصنوعی: پسری به زیبایی مروارید در خوابش زمزمهای دلنشین میخواند و در گوش او حلقهای به نشانه محبت آویزان شده است.
هوش مصنوعی: خورشید با تابش خیرهکنندهاش در آسمان، به مانند شمشیری میدرخشد و ابرها را به حالتی از تسلیم در میآورد.
هوش مصنوعی: دل در برابر زیبایی و جذابیت چشمان او همچون در برابر خطر و تهدید آب و آتش قرار میگیرد. زیبایی او به قدری فریبنده و دلرباست که انسان را به سوی خود میکشد، حتی اگر در این کار خطرهایی هم نهفته باشد.
هوش مصنوعی: میخواهم ابروی او را ببینم، مانند رستم، تا زمانی که این کمان بر بازویش باشد.
هوش مصنوعی: رستم که به نیروی خود مشهور است، حتی پس از گذشت هزار سال هم نمیتواند چشمان زیبا و کمان ابروی دلربا را از خاطر ببرد.
هوش مصنوعی: عطار به زیبایی ابروی محبوبش اشاره میکند و میگوید که این زیبایی برای او دردی به وجود آورده که هیچ درمانی ندارد. در واقع، این درد ناشی از عشق و وابستگی است که تنها میتواند او را آزار دهد و هیچ راهی برای رهایی از آن وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.