سر زلف دلستانت به شکن دریغم آید
صفت بر چو سیمت به سمن دریغم آید
من تشنه زان نخواهم ز لب خوشت شرابی
که حلاوت لب تو به دهن دریغم آید
مرساد هیچ آفت به تن و به جانت هرگز
که به جان فسوس باشد که به تن دریغم آید
تن کشتگان خود را به میان خون رها کن
که چنان تنی درین ره به کفن دریغم آید
ز فرید مینیاید سخن لب تو گفتن
که لب شکر فشانت به سخن دریغم آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به زیبایی و جذابیت معشوق پرداخته است. شاعر از زلف و زیبایی معشوقش سخن میگوید و بر روی خاصیت دلنشین لبهای او تأکید میکند. او همچنین بیان میکند که حتی اگر تشنه شرابی از لب معشوق باشد، طعم و حلاوت لب او برایش باارزشتر است. شاعر با حسرت به آسیبپذیری جان و تن معشوق اشاره میکند و میخواهد که او از خطرات دور بماند. در نهایت، او تأکید میکند که زیبایی لب معشوقش به قدری دلنشین است که هیچ سخنی نمیتواند در وصف آن به کار رود. به طور کلی، این شعر جلوهای از عشق عمیق و زیباییهای عاشقانه است.
هوش مصنوعی: موهاي دلبر تو چونان نرم و لطیف است که من از توصیفش بیم دارم. همچنین، زیبایی چشمانت مانند سیم است و باز هم این زیبایی را نمیتوان به زبان آورد.
هوش مصنوعی: من به خاطر طعم شیرین لبت، هیچ اشتیاقی به شراب ندارم و این لذت به قدری برایم ارزشمند است که حتی فکرش هم عذابآور است.
هوش مصنوعی: هیچ آفت و آسیبی به روح و جسم تو نمیرسد، زیرا جان تو مانند جان فسوس است و من از این موضوع غمگینم.
هوش مصنوعی: اجساد کشتهشدگان را در خون رها کن، زیرا مانند این جسم در این مسیر، سزاوار کفن کردن نیست.
هوش مصنوعی: از شیرینزبانی تو هیچ چیز نمیتوان گفت، زیرا لبت مانند شکر است و من از این که نتوانم از زیبایی کلامت بگویم، ناراحتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.