عاشقِ تو ،جانِ مختصر، که پسندد؟
فتنه ی تو، عقلِ بی خبر، که پسندد؟
رویِ تو کز تُرکِ آفتاب، دریغ است
در نظرِ هندویِ بَصَر، که پسندد؟
رویِ تو را تابِ قُوَّتِ نَظَری نیست
در رخِ تو، تیزتر نظر، که پسندد؟
چون بنگنجد شِکَر، بُرون ز دهانت
از لبِ تو خواستن شِکر که پسندد؟
چون نتوان بی کمر، میانِ تو دیدن
مویِ میانِ تو را کمر که پسندد؟
چون به کمان بَرنِهی خدنگِ جگردوز
پیشِ تو، جز جانِ خود، سِپَر که پسندد؟
چون به جفا، تیغت از نیام برآری
در همه عالَم، حدیثِ سَر، که پسندد؟
چون غمِ عشقت، به جان خرند و بِه اَرزد
در غم تو، حیله و حذر، که پسندد؟
تا غمِ عشقِ تو هست در همه عالَم
هیچ دلی را، غمی دگر، که پسندد؟
وصلِ تو جُستَم به نیم جانِ مُحَقَّر
وصلِ تو آخِر، بدین قَدَر که پسندد؟
هر سَحَر از عشقِ تو، بَسا که بسوزم
سوز چو من شمع هر سَحَر که پسندد؟
چون تو جگر گوشهٔ دلِ مَنی آخِر
قوتِ مَن از گوشهٔ جگر که پسندد؟
شُد دلِ عَطّار پاره پاره ز شوقت
کارِ دلِ او اَزین بَتر که پسندد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق و احساسات شدید شاعر نسبت به معشوقش است. شاعر به زیباییها و جذابیتهای معشوق اشاره میکند و بیان میکند که هیچ چیز در دنیا نمیتواند جای عشق او را بگیرد. او از درد و رنج عشق سخن میگوید و نشان میدهد که حتی در وجود سختیها و غمها، عشق به معشوقش را برمیگزیند. شاعر در نهایت احساس میکند که عشق او باعث شده است تا به شدت آسیبپذیر شود و دلش از شوق و اشتیاق به پاره پارهای تبدیل شود.
هوش مصنوعی: کسی که عاشق توست و زندگی کوتاهی دارد، چه کسی میتواند او را بپسندد؟ و گیرایی و جذابیت تو، که عقل بیخبر را مجذوب میکند، چه کسی میتواند آن را بپسندد؟
هوش مصنوعی: چهره تو که از تابش خورشید زیباست، در نظر کسی که به زیباییهای هند نظر دارد، قابل ستایش نیست.
هوش مصنوعی: چشمانم توانِ نگاه کردن به زیباییهایت را ندارد. در چهرهات، هیچ چیزی نمیتواند توجه من را بیشتر جلب کند.
هوش مصنوعی: زمانی که شکر در دهانت جا نگیرد، چرا باید از لب تو بخواهیم که شکر دهند؟ چه چیزی از تو پسندیده است؟
هوش مصنوعی: هرگاه نتوانم بدون کمربند (پوشش)، تو را ببینم، چه کسی ممکن است میانِ تو را (یعنی موی تو) بپسندد؟
هوش مصنوعی: وقتی تیری از کمان به سوی تو پرتاب میشود، هیچ چیز جز جان خودم را به عنوان سپر برای تو نمیپسندم.
هوش مصنوعی: وقتی که با ظلم و ستم، تیغ خود را از نیام بیرون میآوری، چه کسی در تمام جهان میتواند داستان سر تو را بپسندد؟
هوش مصنوعی: وقتی غم عشق تو به جانم سخت فشار میآورد و در این اندوه، هیچ ترفند و دوری نمیتواند کمکی کند، چه چیزی را میتوان پسندید؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که نگرانی و درد محبت تو در جهان وجود دارد، هیچ دلی دیگر هیچ غم و اندوهی را نمیپسندد.
هوش مصنوعی: دوستت را جستوجو کردم و در حالتی که نیمی از وجودم باقی مانده بود، به درک وصل تو رسیدم. اما حالا میپرسم آیا این وصل به اندازهای است که مورد پسند تو باشد؟
هوش مصنوعی: هر صبح که از عشق تو بیدار میشوم، ممکن است به اندازه شمعی که در آتش میسوزد، بسوزم. چه کسی است که این وضعیت مرا بپسندد؟
هوش مصنوعی: تو برای من بسیار عزیز و محبوبی، پس چگونه میتوانم از جگر و دل خودم که تو در آن جای داری، کم بیاورم؟
هوش مصنوعی: دل عطار از عشق پارهپاره شده است، آیا کار دل او از این بدتر میتواند باشد که چیزی غیر از عشق را بپسندد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.