سبزه ای جوی و تماشاگاهی
با رفیقی دو زراز آگاهی
از بره رانی و از باده بطی
با غزلخوان صنم دلخواهی
اگر این نعمتت افتاد بدست
کشور عیش جهان را شاهی
مؤذن میکده زد بانگ صبوح
خضر چون هست چرا گمراهی
آه کاندر بر آن آینه روی
نیست تابم که برآرم آهی
بی توام باغ بهشتست حرام
با تو دوزخ نبود اکراهی
از فسون نگه و جادوی زلف
دل براهی شد و دین در راهی
حال دل چیست در آن چاه زنخ
یوسفی مانده نگون در چاهی
بگمانم که مگر از مه و سرو
بمثل آورمت اشباهی
ماه را خانه نباشد بر سرو
سرو را میوه نباشد ماهی
با چنین حسن و صباحت گویا
بنده درگه شاهنشاهی
دست حق شیر خدا سر ازل
کش نبی گفت که سر اللهی
با ولایش دو جهان گر گنه است
در بر کوه نیاید کاهی
همتت هست بلند آشفته
بنظرها تو اگر کوتاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مقبلی زد قدم همراهی
با وی از بهر شفاعت خواهی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.