رخنه ای شانه در آن زلف پریشان نکنی
تا که صد سلسله را بی سر و سامان نکنی
کی شود بلبل و قمری زگل و سرو آزاد
گر تو گلرو بچمن سرو خرامان نکنی
چه عجب گر دل عاشق هدف تیر تو شد
کوه نبود که در او رخنه بمژگان نکنی
گر مسیحا و فلاطون بودت در بالین
درد عشق ار بودت میل بدرمان نکنی
شنوی زآن لب نوشین سخنی گر همه عمر
میل ای خضر بسرچشمه حیوان نکنی
تا نگرید بچمن شب همه شب چشم سحاب
یک تبسم سحر ای غنچه خندان نکنی
مردم از نوح نگویند بجز یک طوفان
نیست یک چشم زدن دیده که طوفان نکنی
نیست یک نظره ای ای غمزه که در دیر و حرم
کفر از جا نکنی غارت ایمان نکنی
تا تو ای عشق بدین فر و هما جلوه گری
نبود مور که او را تو سلیمان نکنی
مظهر حقی و کان کرم و دست خدا
نشود اینکه بر آشفته ات احسان نکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شرر کاغذی، آرایش دکان نکنی
صفحه آتش نزنی، فکر چراغان نکنی
عمل پوچ مکافات کمین میباشد
آتشی نیست اگر پنبه نمایان نکنی
ذوق دریاکشی از حوصلهٔ وهم برآ
[...]
یادی از مادر بی شیر و ز پستان نکنی
خنده بر روی من ای غنچۀ خندان نکنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.