ای زمزمه عشق تو در هر سر و کویی
وز یاد تو در هر گذری هایی و هویی
سرگشته چو گو در همه آفاق چه گردی
خوش آنکه چو من خاک شود بر سر کویی
پروانهصفت بر همه شمعی چه زنی پر
یا چند چو بلبل ز پی رنگی و بویی
شمع و گل و بتخانه و کعبه همه یک جاست
ای احول کجبین تو به هر کوی چه جویی
نقاش یکی بود و زد این نقش مخالف
هرکس پی رنگی شده آواره به سویی
آن دیده به دست آر که نقاش شناسی
بیهوده مکن هر نفسی روی به رویی
اندر حرم عشق نمازش نپسندند
آن را که ز خون دل خود نیست وضویی
بگذار که تا بر در میخانه شوم خاک
شاید که از آن خاک بسازند سبویی
از باغ چه جویی سر کوی صنمی گیر
گیرم که بود سرو و گلی بر لب جویی
بر دار رود گر سر آشفته چو منصور
سودای تو از سر ننهد یک سر مویی
گر عرضه نمایند بهشتت به قیامت
جز بر در حیدر نروی بر سر کویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک ترا عرصهٔ عالم سرکویی
از ملک تو تا ملک سلیمان سرمویی
بیموکب جاه تو فلک بیهده تازی
با حجت عدل تو ستم بیهده گویی
خاقانت نخوام که سزاوار خطابت
[...]
گر با تو زبانی شودم هر سر موئی
وز جور تو نالم به تو بر هر سر کوئی
از ناز و جفا هم نکنی یک سرمو کم
وز ناله من در تو نگیرد سرموئی
در حسن تمامی و دل افروز و منم نیز
[...]
ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی
آخر سر مویی به ترحم نگر آن را
کآهی بودش تعبیه بر هر بن مویی
کم مینشود تشنگی دیده شوخم
[...]
ای نافهٔ چینی ز سر زلف تو بویی
ماه از هوست هر سرمه چون سر مویی
شوق تو ز بس جامه که بر ما بدرانید
نی کهنه رها کرد که پوشیم و نه نویی
از بادهٔ وصل تو روا نیست که دارد
[...]
ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی
شرطست که دست از من دیوانه بشوئی
بر روی نکو این همه آشفته نگردند
سرّیست در اوصاف تو بیرون ز نکوئی
طوبی نشنیدیم بدین سرو خرامی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.