آتش الهی آنکه بیفتد میان دل
نابود همچو دود شود دودمان دل
مانند خاندان گل از صرصر خزان
هستی به باد داده شود خانمان دل
احوال دل مپرس که خون ریزد از قلم
وقتی که میرسم سَرِ شَرحِ بیان دل
با اینکه کرده خاکنشینم، سر درست
مشکل برم به گور ز دست زبان دل
رسوا شدم ز دست دل آن سان که هر که را
بینی حدیث من بود و داستان دل
از من بریده الفت و با سگ گرفته خوی
دل مهربان به سگ شده سگ پاسبان دل
چشمم ندیده روی خوشی در تمام عمر
بدبخت دیدهای که بود دیدهبان دل
افتاده در کمند خم طرهای به دام
از آشیان عقاب بلندآشیان دل
دل را به طره تو سپردم ترا به حق
هرجا که هست جان تو ای دوست جان دل
دیگر به چشم خویش نیم مطمئن از آنک
برداشت پرده از سَرِ سِرّ نهان دل
شد اشک محرم دل و از راه دوستی
راه بهانه داد، کف دشمنان دل
خوبان یک از هزار ز تحصیل درس عشق
بیرون نیامدند خوش از امتحان دل
گر لامکان و خانهبهدوشم ترا چه غم؟
کاندر جوار جوانی و وندر مکان دل
یار ار نشان عارف بینام از تو خواست
برگو به آن نشان که گرفتی نشان دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و احوال دل میپردازد که در آتش عشق میسوزد و نابود میشود. شاعر از درد و رنجی که عشق برای او به همراه داشته سخن میگوید و نشان میدهد که دل در برابر سختیها و ناگواریها به شدت آسیبپذیر است. او به تجارب تلخ و ناکامیهایی که در عشق داشته اشاره میکند و نشان میدهد که قلبش به دست دوستان و دشمنان آسیب میبیند. همچنین شاعر در اینجا به غم و اندوهی که از جدایی و دوری معشوق بر دلش حاکم است، اشاره میکند و در نهایت از تمایل خود به وصال معشوق صحبت میکند. به طور کلی، شعر ترکیبی از عشق و درد و رنج است که شاعر در آن به نوعی تلاش میکند تا حالتهای متضاد عشق را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: آتش عشق خداوند اگر به دل شخصی بیفتد، آن دل را به طور کامل نابود میکند و از آنجا فقط چیزی مانند دود باقی میماند.
هوش مصنوعی: مانند این که گلها در برابر باد سرد و خزان میمیرند، دل ما نیز ممکن است تحت تأثیر شرایط نامساعد و سختیها خراب و ویران شود.
هوش مصنوعی: از حال و احوال دل من نپرس، زیرا وقتی قلم به دست میگیرم، احساساتم به شدت زیر فشار است. زمانی که به توضیح و بیان احساساتم میپردازم، همه چیز به شدت عاطفی و دردناک میشود.
هوش مصنوعی: با اینکه در دنیای مادی و گذرا زندگی میکنم، اما تواناییام را دارم که با زبان دل، مشکلات و دغدغههای خود را به خوبی بیان کنم، حتی تا زمان مرگ.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و دلشکستگیام به گونهای رسوا شدم که هر کسی که مرا میبیند، از حال و احوال من باخبر است و داستان این دلbroken را میداند.
هوش مصنوعی: دل من از محبت تو دور شده و به جای مهربانی با تو، با یک سگ ارتباط برقرار کرده است. حالا دل من به سگ وفادار است و آن را نگهبان احساسم در برابر تردید و سردی قرار دادهام.
هوش مصنوعی: چشمم در تمام عمر هیچگاه روی خوشی را ندیده است؛ البته من همیشه با دلِ خودم نظارهگر بدبختیها بودهام.
هوش مصنوعی: توری از موهای ریز و پیچیدهای بافته شده است که همچون دامی عمل میکند و دل من را که مانند عقابی آزاد و سر بلند است، در خود گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: دل خود را به جلوههای زیبای تو واگذار کردهام و از تو میخواهم که هر جا که هستی، جان و زندگیام را حفظ کنی، ای دوست.
هوش مصنوعی: دیگر به چشم خودم هم مطمئن نیستم که پرده از راز نهانی که در دل دارم برداشته شده است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر محبت و دوستی، پر از اشک و غم شده است و بهانهای برای نشان دادن این احساس پیدا کرده، در حالی که دشمنان دل، در کمین هستند.
هوش مصنوعی: در میان هزاران انسان خوب، هیچکدام نتوانستند درس عشق را به طور واقعی یاد بگیرند و این موضوع برای دلشان تجربهای خوشایند بود.
هوش مصنوعی: اگر بیخانه و در حال سفر باشم، تو نگران چه چیزی هستی؟ چون من در کنار جوانی و در جایی که دل خواستهام هستم.
هوش مصنوعی: اگر معشوق از تو نشانی از عارف بینام خواست، بگو همان نشان را که به دل خود گرفتی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا، بدست مهر تو دادم عنان دل
کردم امیر مهر ترا بر جهان دل
بیچاره دل بکوی عنا اندر اوفتاد
تا رهبر عنای تو بستد عنان دل
خیل فراق تو بره عاشقی درون
[...]
پیرانه سر ز دست بدادم عنانِ دل
من پیر و مبتلا به هوایِ جوانِ دل
هر روز چون نَفَس به لب آمد هزار بار
در آرزویِ رویِ دل آرای جانِ دل
بی دل ترست هر که نگه می کنم ز من
[...]
ای آنکه عشق تو دل جانست وجان دل
مهرت نهاده لقمه غم در دهان دل
وصل تو قلب دل طلبد از میان جان
ذکر تو گوش جان شنود از زبان دل
عشقت چو صبح در افق جان کند اثر
[...]
دل صفهٔ صفاست و ما صوفیان دل
دل خلوت خداست و ما ساکنان دل
یار است در میان و منم در کنار جان
یار است در کنار و منم در میان دل
هر کس معانی دل و جان کی بیان کند
[...]
تسلیم کن باهل دل از کف عنان دل
تا زین جهان برند ترا در جهان دل
ایمان به فضل اهل دلآور که مأمنی
بهرت بنا کنند بدار الامان دل
بینی دو نقطه کون و مکانرا بزیر پای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.