عارف قزوینی
»
دیوان اشعار
»
غزلها
»
شمارهٔ ۸۷ - در موقع توقیف روزنامه ناهید که به جای آن ستاره صبح منتشر شده است
تو ای ستارهٔ صبح وصال و روز امید
طلوع کن که چو شب تیرهبخت شد ناهید
بکش به رشتهٔ تحریر نظم و نثر سخن
ز بحر فکر گهرخیز همچو مروارید
چو آبگینهٔ اسکندری و جام جمی
که هرکه نقش بد و خوب در تو خواهد دید
تو همچنان ورق گل به دست باد صبا
به هر دیار پراکنده شو چو پیک و برید
بگو که نامهٔ ناهید را تبهکاران
سبب شدند که شیرازهاش ز هم پاشید
ز شادی و غم ایام زین مکن دلخوش
که ابر طرف چمن گریه کرد و گل خندید
مگوی نوبت او درگذشت، نوبت ماست
که این شتر به در خانه خواهدت خوابید
من از روز بد اندیشه نیست، نی شاید
ستیزه با بد، باید ز روز خوش ترسید
به سد یأجوج ار روزنامه بنویسی
در این محیط نخواهی مصون شد از تنقید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستاره صبح و امید اشاره میکند و از او میخواهد که طلوع کند تا تاریکی شب به پایان برسد. او از قدرت کلمات و ادبیات میگوید و آنها را چون مرواریدی در دریای فکر توصیف میکند. شاعر همچنین به پراکندگی اصل و ماهیت انسانها اشاره دارد و یادآور میشود که ناهید (یا Venus) به خاطر تبهکاران از هم پاشیده شده است. او warns از خوشحالی مفرط و غمانگیز بودن ایام، و بر این نکته تأکید میکند که حتی در بدترین شرایط، باید با امید زندگی کرد. در نهایت، شاعر به نقد و بررسی اعمال انسانها در هر شرایطی تأکید میکند و بیان میکند که از انتقاد هیچکس مصون نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای ستاره صبح عشق و روز امید، طلوع کن؛ چرا که شب تاریک و بدبختی بر ما سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: از افکار عمیق و با ارزش خود استفاده کن و آنها را به شکل زیبا و منظم بنویس، همانطور که مرواریدها از دریا بهدست میآیند.
هوش مصنوعی: تو همچون شیشهای هستی که تمام زیباییها و زشتیها را به وضوح نمایش میدهد؛ هر کسی که به تو نگاه کند، میتواند هر آنچه را که درونش هست، ببیند.
هوش مصنوعی: تو مانند گلبرگ گلی هستی که به دست باد ملایم در هر جا پراکنده میشوی، پس پرواز کن و به سفر برو.
هوش مصنوعی: بگو که خرابکاران باعث شدند که نامهٔ ناهید از هم بپاشد و نابود شود.
هوش مصنوعی: از شادی و غم روزگار دلخوش نباش، زیرا ابر در کنار گلستان گریه کرد و در همان حال، گل خندید.
هوش مصنوعی: نگو که نوبت او به سر آمده است، نوبت ما فرا رسیده که این شتر در در خانه تو خواهد خوابید.
هوش مصنوعی: من به روزهای بد فکر نمیکنم و نه از درگیری با بدیها ترسی دارم، بلکه باید از روزهای خوب احتیاط کنم.
هوش مصنوعی: اگر حتی در برابر مشکلات بزرگ و دیوارهای نفوذناپذیر هم اقدام به نوشتن کنی، باز هم در این فضا از انتقاد در امان نخواهی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل
که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید
اساس طبع ثنایست، بل قویتر ازان
ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
دو دیدهٔ من و از دیده اشکِ دیدهٔ من
میانِ دیده و مژگان ستارهوار پدید
به جَزع ماند یک بر دگر سپید و سیاه
به رشته کرده همه گرد جَزع مروارید
نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید
حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید
عتابها ز پس افکند و صلح پیش آورد
حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید
چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او
[...]
هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید
هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید
که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود
عزیز خود را اندر هزار ناز بدید
سپهر قدری شاهی که وهم آدمیان
[...]
درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید
که جای نیک و بدست و سرای پاک و پلید
مدار امید ز دهر دو رنگ یک رنگی
که خار جفت گلست و خمار جفت نبید
به عیش ناخوش او در زمانه تن در ده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.