ز خواب غفلت، هر دیدهای که بیدار است
بدین گناه اگر کور شد سزاوار است!
زده است یکسره خود را به راه بد مستی
قسم به چشم تو ما مست و خصم هشیار است
پلیس مخفی و نابود، محتسب به قمار
به خواب شحنه، عسس مست و دزد در کار است
تو را از آن چه، به ساز کدام در رقصیم
مرا چه کار که انگشت کیست در کار است
تو صحت عمل از دزد و راهزن مطلب
از آنکه مملکت امروز دزد بازار است
گرفت وجهی و ما را به بیع قطع فروخت
ببین که در همه جا صرفه با خریدار است
بگو به عقل منه پا بر آستانه عشق
که عشق در صف دیوانگان سپهدار است
هر آن سری که ندارد سر وطنخواهی
الهی آنکه شود سرنگون که سربار است
تو پایداری بین، عارف ار به دار رود
گمان مدار که از حرف دست بردار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا نظام ممالک قوام روی زمین
تو آفتابی و صدر تو آسمانوار است
ز دور خامهٔ تو شرق و غرب بیرون نیست
که بر محیط جهان خامهٔ تو پرگار است
ز بس که بر سم اسبت لب کفات رسید
[...]
سریر سلطنت عشق بر سر دار است
از آن سبب سر این دار جای سردار است
به جان جملهٔ رندان مست کاین دل ما
مدام در هوس دست بوس خمار است
بیا که سینهٔ ما مخزنیست پر اسرار
[...]
کسی که در رهش از پا و سر خبردار است
نه عاشق است که در بند کفش و دستار است
غمی به گرد دلم جلوهگر شده که از آن
غباری ار بنشیند بر آسمان بار است
بدیگران ببر ای باد بوی نومیدی
[...]
دل رمیده ام از خنده ی تو بیزار است
به دیده موج قدح، می گزیده را مار است
فزود زردی رخسارم از می گلگون
که باده رنگ مرا آب زعفران زار است
مسیح را نگذارد برون ز خانه ی خویش
[...]
چراغ کلبه عاشق خیال دلدار است
سری که عشق درونیست خانه تار است
هزار خرمن شادی به نیم جو نخرد
بجان دلی که غم عشق را خریدار است
بعشق زنده بود هر چه هست در عالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.