باغیست چو نوبهار از رنگ خزان
عیشی که به عمرها توان گفت از آن
یاران همه انگشت زنان گرد رزان
من در غم تو نشسته انگشتگزان
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
باغیست چو نوبهار از رنگ خزان
عیشی که به عمرها توان گفت از آن
یاران همه انگشت زنان گرد رزان
من در غم تو نشسته انگشتگزان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی به بهار گیر خواهی به خزان
کس نیست به جز چنار صباغ رزان
آری دستش به عادت رنگرزان
گه سبز و گهی زرد ازان ست ازان
خوش نیست بهار گلشن دهر از آن
کین چهره سرخ میکند برگ رزان
گلزار جهان بین که ز بد مهری چرخ
در عین بهار نرگسش دیده خزان
می نوش که شد چمن زر افشان ز خزان
رخ چون گل آتشین کن از آب رزان
کز خاک بسی سرو و قد لاله عذار
آیند روان روند چون باد وزان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.