از آن سپس که به تعریض یک دوبارم رفت
که مردمی کن و بخشیده بیجگر بفرست
صفی موفق سبعی چو بارها میگفت
که گرت هیزم هر روزه نیست خر بفرست
شبی به آخر مستی به طیبتش گفتم
که آنچه گفتی ار خشک نیست تر بفرست
غلام را بفرستاد بامداد پگاه
نه زان قبل که ستوری پگاه تر بفرست
بگویم از چه جهت گفت خواجه میگوید
که آن حدیث به دست آمدست زر بفرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی چون عشق، مستی و درخواستهای عاشقانه میپردازد. شاعر در آن به یادآوری صحبتهای معشوق میپردازد و از او میخواهد که محبتش را به او ببخشد. همچنین به بامداد و ارسال گلی طلایی اشاره میکند و به این نکته اشاره دارد که باید داشتهای خوب و محبتآمیز را به یکدیگر منتقل کنند. در کل، این شعر به جستجوی عشق و زیباییهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه به شوخی و به طور غیرمستقیم چند بار به من اشاره کردی، انتظار دارم که با محبت و بدون تردید، کارهای خوب انجام دهی و محبت خود را به من نشان بدهی.
هوش مصنوعی: صفی موفق سبعی بارها میگفت که اگر هیزم هر روزه ندارید، بهتر است که خر بخرید و از او کمک بگیرید.
هوش مصنوعی: در شبی که سرشار از حال خوش و مستی بودم، به دوستم گفتم که اگر حرفهایت جدی نیست، بهتر است با لطافت و محبت بیشتری آنها را بیان کنی.
هوش مصنوعی: غلام را در صبح زود فرستاد، نه اینکه قبل از طلوع خورشید، ستارهای را برای اعلام صبح بفرستد.
هوش مصنوعی: باید بگویم که چرا خواجه میگوید این گفته به دست آمده است، پس باید طلا بفرستید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی بطنز گفتم بخواجه پور خطیب
نس فراخ چو بینی ز خشک و تر بفرست
اگر ز علت پیری ز مردی افتادی
بعاریت بر خاتون ز . . . خر بفرست
ور این دو جنس که گفتم نیافتی آنگه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.