گنجور

 
انوری

گیتی به سر سنان گشادیم

پس از سر تازیانه دادیم

ملک همه خسروان گرفتیم

سد همه دشمنان گشادیم

بنیاد جهان اگر کهن بود

از عدل جهان نو نهادیم

قایم به وجود ماست گیتی

بس آتش و آب و خاک و بادیم

شادند به عدل ما جهانی

ما لاجرم از زمانه شادیم

تا ظن نبری که ما به شاهی

امروز به تازگی فتادیم

کز مادر خویش روز اول

شایستهٔ تخت و تاج زادیم

سنجر که جهان سراسر او داشت

از ماست و ما از آن نژادیم

مسمار سه ملک برکشیدیم

جایی که دو دم بایستادیم

گر عادل و راد بود سنجر

شکرست که عادلیم و رادیم

بیداد و ستم نیاید از ما

کاخر پسران میردادیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

دستی که به عهد دوست دادیم

از بند نفاق برگشادیم

زان زهد تکلفی برستیم

در دام تعلق اوفتادیم

از پیش سجاده بر گرفتیم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
شاه نعمت‌الله ولی

میخانهٔ ذوق درگشادیم

مستانه صلای عام دادیم

هر جا دیدیم یار رندی

جامی به کفش روان نهادیم

میخواری و عشقبازی آموز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه