گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
انوری

گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی

ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم

بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی

خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم

منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی

راستی باید بگویم با نصیب وافرم

وز الهی آنچه تصدیقش کند عقل صریح

گر تو تصدیقش کنی بر شرح و بسطش ماهرم

وز ریاضی مشکلی چندم به خلوت حل شده است

واندر آن جز واهب از توفیق کس نه یاورم

وز طبیعی رمز چند ار چند بی‌تشویر نیست

کشف دانم کرد اگر حاسد نباشد ناظرم

نیستم بیگانه از اعمال و احکام نجوم

در بیان او به غایت اوستاد و ماهرم

چون ز لقمان و فلاطون نیستم کم در حکم

ور همی باور نداری رنجه شو من حاضرم

با بزرگان مستفیدم با فرودستان مفید

عالم تحصیل را هم وارد و هم صادرم

غصه ها دارم ز نقصان از همه نوعی ولیک

زین یکی آوخ که نزدیک تو مردی شاعرم

این همه بگذار با شعر مجرد آمدم

چون سنایی هستم آخر گرنه همچون صابرم

هریکی آخر از ایشان بی‌کفافی نیستند

این منم کز مفلسی چون روز روشن ظاهرم

خود هنر در عهد ما عیب است اگرنه این سخن

می‌کند برهان که من شاعر نیم بل ساحرم

خاطرم در ستر دیوان دختران دارد چو حور

زهره‌شان پرورده در آغوش طبع زاهرم

گر ز یک خاطب یکی را روز تزویج و قبول

برتر از احسنت کابین یافتستم کافرم

در چنین قحط مروت با چنین آزادگان

وای من گر نان خورندی دختران خاطرم

اینکه می‌گویم شکایت نیست شرح حالتست

شکر یزدان را که اندر هرچه هستم شاکرم

در غرض از آفرینش غایتم بس اولم

گرچه در سلک وجود از روی صورت آخرم

قدر من صاحب قوام‌الدین حسن داند از آنک

صدر او را یادگار از ناصرالدین طاهرم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ابوسعید ابوالخیر

معدن شادیست این معدن جود و کرم

قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم

قطران تبریزی

مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم

گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم

من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم

گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم

هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم

[...]

عین‌القضات همدانی

ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم

قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم

خاقانی

هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون می‌برم

عالمی از عالم وحدت به کف می‌آورم

تخت و خاتم نی و کوس رب هب‌لی می‌زنم

طور آتش نی و در اوج انا الله می‌پرم

هرچه نقش نفس می‌بینم به دریا می‌دهم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
عطار

آتش تر می‌دمد از طبع چون آب ترم

در معنی می‌چکد از لفظ معنی‌پرورم

بر سر هفتم طبق در من یزید هشت خلد

بیش می‌ارزد دو عالم پر گهر یک گوهرم

دختران خاطرم بکرند چون مریم از آنک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه