عشق تو قضای آسمانست
وصل تو بقای جاودانست
آسیب غم تو در زمانه
دور از تو بلای ناگهانست
دستم نرسد همی به شادی
تا پای غم تو در میانست
در زاویهای چین زلفت
صد خردهٔ عشق در میانست
این قاعده گر چنین بماند
بنیاد خرابی جهانست
با حسن تو در نوالهٔ چرخ
رخسارهٔ ماه استخوانست
وز عافیتی چنین مروح
در عشق تو عمر بس گرانست
با آنکه نشان نمیتوان داد
کز وصل تو در جهان نشانست
دل در غم انتظار خون شد
بیچاره هنوز در گمانست
گفتم که به تحفه پیش وعدهاش
جان مینهم ار سخن در آنست
دل گفت که بر در قبولش
هرچه آن نرود به دست جانست
بازار سپید کاری تو
اکنون به روایی آنچنانست
کانجا سر سبز بیزر سرخ
چون سیم سیاه ناروانست
زر بایدت انوری وگر نیست
غم خور که همیشه رایگانست
بیمایه همی طلب کنی سود
زان گاهی سود و گه زیانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و مشکلات آن صحبت میکند. شاعر عشق معشوق را به عنوان امری آسمانی و جاودانی توصیف میکند که بدون آن زندگی پر از غم و اندوه است. او بیان میکند که دستیابی به شادی ممکن نیست زیرا غم عشق همیشه در کنار اوست. زیبایی معشوق به قدری است که باعث خرابی و ناآرامی دنیا میشود. همچنین به احساسات درونیاش اشاره میکند و میگوید که عشق برایش گرانبهاست، حتی اگر در انتظار وصال بماند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که دریافت عشق ممکن است سخت باشد، اما ارزش آن بیش از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: عشق تو حکمتی است از آسمان و نزدیکیت به تو، ماندگاری و ابدیت را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: غم تو همچون بلای ناگهانی در زمانهای که دور از تو هستم، به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به شادی دست یابم، زیرا غم تو همواره در کنارم قرار دارد.
هوش مصنوعی: در گوشههای تاب زلف تو، نشانههای زیادی از عشق وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، زمین و همه چیز در آن رو به ویرانی خواهد رفت.
هوش مصنوعی: با زیبایی تو، چهرهٔ ماه به باغچهٔ زمین شباهت دارد.
هوش مصنوعی: عشقت به من آرامشی بخشیده که عمرم را بسیار ارزشمند کرده است.
هوش مصنوعی: با اینکه نمیتوان نشانی از وصل تو در دنیا پیدا کرد، اما عشق تو در همه جا حس میشود.
هوش مصنوعی: دل به خاطر نگرانی و انتظار به شدت ناراحت و داغان شده، اما هنوز در باور خود منتظر است.
هوش مصنوعی: میگویم اگر صحبت در مورد وعدهاش باشد، با کمال میل جانم را برای اهدای هدیهای به او میدهم.
هوش مصنوعی: دل گفت: هر چیزی که به دست آوردن عشق او ممکن نیست، در واقع به جان و روح انسان وابسته است.
هوش مصنوعی: بازار فعالیت و کار تو اینقدر پررونق و شناختهشده است که همه دربارهاش صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: جایی که سبز و دلنشین است، مانند زر سرخ و همچون سیم سیاه، آرامش و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: اگر طلا و ثروت داری، به آرامش و خوشحالی بپرداز، ولی اگر نداری، نگران نباش، چون خوشبختی حقیقتاً بیهزینه است و همیشه در دسترس است.
هوش مصنوعی: بدون داشتن سرمایه و توانایی، چگونه میخواهی از چیزی بهرهمند شوی؟ گاهی نتیجهاش سود است و گاهی زیان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این مجلس خواجهٔ جهانست
یا شکل بهشت جاودانست
یا منشاء ملک و نشو دین است
یا موقف عرض انس و جانست
اوجش فلکیست کز بلندی
[...]
من سر نخورم که سر گرانست
پاچه نخورم که استخوانست
آشفتن چشمهای مستت
دود دل یار مهربانست
وین طرفه که درد چشم او را
خونابه ز چشم ما روانست
دو فتنه به یک قرینه برخاست
[...]
جهد ادبش بدان چه دانست
می کرد چنانچ می توانست
ماهی، که لبش بجای جانست
گر ناز کند،به جای آن است
از چشم دلم نمیشود دور
هر چند ز چشم سرنهانست
گر در طلبت هزار باشند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.