به بست کله سحابی بر آسمان کرم
کزو گشاده نقاب است گلستان کرم
بجای نامه رسید آفتاب در منقار
همای صبح سعادت ز آشیان کرم
بانس جان هنر هدهدی کمر در بست
به پیش تخت سلیمان انس جان کرم
عطیه ایست ز صاحب خراج خطه ی نور
ز بس جریده ی تاریخ اختران کرم
ز عزم مرتبتش آستین فشان بر چرخ
کشیده دامن رفعت در آسمان کرم
علای دولت عالی عربشه آنکه شده است
بزرگ نامش فهرست داستان کرم
خجسته فخر جهان فخر دین که با کف او
زمانه را به یقین میرسد کمال کرم
سخی کفی که یک انگشت او به معنی جود
هزار حاتم طائی است در جهان کرم
کسی که نایره سهم اوست گر نه فلک
مباد دود بر آرد ز دودمان کرم
امل دو اسبه بصد میل گردش استقبال
چو دید از شرف و فضل دیده بان کرم
زهی ثنای تو پیوسته در ضمیر سخن
زهی دعای تو همواره بر زبان کرم
برای حکم چو تو عادلی نهاد قدر
چهار بالش اقبال در مکان کرم
خدای داند و بس تا چه دستگاه و بهاست
ز رای پیر تو در دولت جوان کرم
مباد چشم بدی، موی در نمیگنجد
میان طبع لطیف تو و میان کرم
شمال عدل تو بود، ارنه کی وفا کردی
بنقل کشتی اوقات، بادبان کرم
ز مغز نعمت و برّ تو باد آکنده
اگر شکسته شود جرم استخوان کرم
قضا. رکابا، بگسست بار گیر عمل
مرا هم از سر میدان امتحان کرم
لقب سواد کریم العراق بسپارند
کجا سزد قصب السبقشان عنان کرم
فکنده صلصله لاف در جهان چو، درای
ندیده هرگز کردی ز کاروان کرم
ز راه فضل بیان کرم توان کردن
زبان، کدام فضول است در بیان کرم
اگر ستانه این خاندان خلل گیرد
نعوذ بالله، بس وای خاندان کرم
اگر نه مایه پذیرد ز آفتاب کفت
چنان شمر که فرو گل رسید کان کرم
بجز در تو امل در نشد به هیچ دری
که تازه روی نخندید میزبان کرم
ز خوان اشرف یک بیت زله برگیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
به بوی فضل و کرم خاندان رها کردم
که روی فضل سیه باد و خانمان کرم
کمر برای کرم بر میان چرا بستم
که بسته بادا، زنار بر میان کرم
کرم نماند، خداوند را بقا بادا
که خرم است ز آثار او روان کرم
اگر ز چهره ی این رمز پرده بر گیرم
ز پرده های فلک بگذرد فغان کرم
کریم طبعاً مشاطه امید توئی
نقاب باز کن از چهره ی نهان کرم
محاق خورده شود کوگب بقای جهان
اگر نه دست و دلت را بود قران کرم
کف تو معجز عیسی است هین که محتاجم
علی الخصوص در این آخرالزمان کرم
همیشه تا دل شاد است پادشاه سخن
همیشه تا کف راد است پاسبان کرم
ز دست راد تو بادا، چو فخر خواهد کرد
به بیش و کم سخن شادمان کرم
مدام ریختن آب خام طبعان را
ببارگاه سخای تو پخته نان کرم
چو خامه جمله زبان گشته ذکر این تشریف
بتازه کردن تاریخ باستان کرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف والاییها و صفات نیکوی انسانی و الهی میپردازد. شاعر به ستایش کرم و generosity (سخاوت) پرداخته و آن را به مثابه صفات بزرگ الهی توصیف میکند. او مراتب بلندی از فضل، عدل و کرامت را به تصویر میکشد و بر این نکته تأکید میکند که این ویژگیها در شخصیتی برجسته جلوهگر است. متن به نمادهای مختلفی از قدرت، ادب و بخشش اشاره میکند و در نهایت بر اهمیت این صفات در زندگی فردی و اجتماعی تأکید دارد. شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارههای زیبا، پیام خود را به مخاطب منتقل میکند و آرزوی خوشبختی و کامیابی را برای آن شخص بزرگوار دارد.
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگارنگی مانند رنگهای یک گلستان دیده میشود که جوانههای زیبا و درخشان را به نمایش میگذارد. این تصویر نشاندهنده زیبایی و طراوتی است که در عالم وجود دارد.
هوش مصنوعی: به جای اینکه نامهای برسد، صبح با نوری درخشان چون پرندهای خوشبخت از آشیانه کرم بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و هنرمندی هدهد اشاره میکند که با فرح و دلشاد به پیشگاه سلیمان میرود و برای او ناز و کرم میکند. این تصویر نشاندهندهی شوق و عشق به هنر و زیبایی در مقابل بزرگی و قدرت است. هدهد به عنوان نمادی از آگاهی و درایت، در این صحنه نقش مهمی ایفا میکند.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی هدیه یا بخشش اشاره دارد که از شخصی صاحب اختیار در منطقه ای روشن و نورانی به دست آمده است. به دلیل مرور زمان و ثبت آن در تاریخ، این هدیه به مانند ستاره ای در آسمان به یادگار مانده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اراده و مقام بلندش، آستین بالا زده و دامن بلندی از نعمت و بزرگواری را در آسمان کشیده است.
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی این فرد عرب به خاطر شهرت و نام بزرگی است که در داستانهای کرم و بخشندگیاش دارد.
هوش مصنوعی: زندگی درخشان و پر افتخار او، افتخاری برای دین است، زیرا با وجود او، زمان به یقین به اوج کرم و بخشش میرسد.
هوش مصنوعی: انسان بخشندهای که با کمترین کمک خود میتواند به اندازه گنجایش هزاران بخشنده بزرگ مانند حاتم طائی در دنیا اثرگذار باشد.
هوش مصنوعی: کسی که در زندگیاش سختی و مشکلات او را محاصره کرده، اگر هنگام رسیدن به خوشبختی یا موفقیت به او لطف نشود، به یادگار از نسلهای گذشته، فقط غم و اندوه برای او باقی میماند.
هوش مصنوعی: اسب دوانی با قدرت و سرعت بسیار، وقتی به سمت محبوبش میرود، به خاطر مقام و فضلی که دارد، با دقت و مراقبت به استقبال او میآید.
هوش مصنوعی: ستایش تو همیشه در دل کلام من جاری است و دعای تو همواره بر زبان بخشش من میچرخد.
هوش مصنوعی: برای تصمیمگیری، تو بسیار عادل هستی و از این رو، چهار بال اقبال در دنیای کرم به هر کس ارزانی داشته شده است.
هوش مصنوعی: فقط خداوند میداند که چقدر نظام و ارزش وجود دارد از اندیشهی فرد سالخوردهات در حکومت جوانان نیکوکار.
هوش مصنوعی: مبادا که چشم ستمگری به تو آسیب برساند، چرا که موی تو در دل لطافت خدادادیات و در وجود مهربانیات نمیگنجد.
هوش مصنوعی: شمال پرتو عدالت تو بود، وگرنه چطور میتوانستی زمانها را با نیکیهای خود سپری کنی؟
هوش مصنوعی: اگر نعمت و خوبی تو مثل مغز در انسان وجود داشته باشد، حتی اگر گوشت و استخوان او خراب شود، باز هم آن خوبی از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: کار مقدر من یکباره از دستم رفت و دیگر نمیتوانم به امتحانها ادامه دهم، پس لطف کن و بار گناهانم را از دوش من بردار.
هوش مصنوعی: لقب «سواد» به کریم عراق داده میشود؛ اما آیا راست است که پیشتازان در بخش بخشندگی، از او پیشی بگیرند؟
هوش مصنوعی: در جهان، صدایی شبیه به زنجیر و لافهایی به گوش میرسد که گویا هیچکس از کاروان بخشش و مهربانی خبر ندارد و چنین لاف زدنها، گویی از طرف کسی است که هرگز آن را در عمل نچشیده است.
هوش مصنوعی: برای بیان بخشایش و نیکوکاری، نیاز به دانش و آگاهی است. ولی آیا کسی که به سخنوری میپردازد، واقعاً در این زمینه کارشناس است؟
هوش مصنوعی: اگر خانوادهای دچار مشکل شود، باید بترسیم که برکت و کرامت آن خانواده از بین برود.
هوش مصنوعی: اگر بر افراشته نشود از تابش آفتاب، باید او را مانند سرزمین شمر تصور کرد که در زیر خاک، کرم آن را میخورد.
هوش مصنوعی: به جز در وجود تو، امیدی به هیچ جایی نیست، زیرا که فقط تو هستی که با لبخند تازه و زیبا میدرخشی و مانند میزبان مهربان، گرم و دلپذیر هستی.
هوش مصنوعی: از سفرهی والا یک بیت شعر برمیدارم که فریاد کرم از پس پردههای آسمان عبور کند.
هوش مصنوعی: به خاطر عطر و بوی نیکوی خانواده، از چیزهایی که سرشار از فضیلت نیستند دوری کردم، زیرا آنها را در فضیلت بینصیب و فقیر یافتم.
هوش مصنوعی: چرا کمرم را به خاطر کرم محکم بستم، وقتی که ممکن است آن کرم، دچار مشکل شود و دچار ضرر و زیان گردد؟
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزی دائمی نیست و تنها خداوند است که باقی میماند. او با آثار و نشانههایش، شادی و خوشی را در دلها میافزاید.
هوش مصنوعی: اگر من از چهرهی این راز پرده بردارم، صدای نالهی عشق به آسمانها خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ای کریم، ناامیدی را کنار بگذار و چهرهی پنهان خود را نمایان کن.
هوش مصنوعی: اگر قسمتی از نور خورشید محو شود، آیا بقای دنیا از بین میرود؟ نه، اگر تو از سرمایههای خود به درستی استفاده کنی و دلت به کتاب خدا وابسته باشد، دنیا پایدار خواهد ماند.
هوش مصنوعی: دست تو همچون معجزه عیسی (ع)، کارساز است، پس توجه کن که من به ویژه در این زمانه آخر الزمان به کمک تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل شاد باشد، سخن به خوشی جاری است و هرگاه بخشش و کرم وجود داشته باشد، نگهبان آن خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو به من لطف کنی و اشارهای به خوبیهایت داشته باشی، سعادتمندی و شادکامی من نمایان خواهد شد، حتی اگر در مقام فخر و برتری نسبت به دیگران باشد.
هوش مصنوعی: همواره آب زندگی و احساسات خام انسانها به درگاه سخاوت و generosity تو میریزد تا غذای کمال و فضیلت را بدست آورد.
هوش مصنوعی: وقتی قلم به زبان آمده، به ذکر این عظمت میپردازد و تاریخ کهن را با تازهکردن یاد میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی است نوبت احسان و روزگار کرم
چه وقت میشکفد باز نو بهار کرم
که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
غبار بخل ز صحن زمین بچرخ رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.