پری بحسن رخ گلعذار ما نرسد
ملک بخلق خوش غمگسار ما نرسد
وفای کس بوفای نگار ما نرسد
بحسن و خلق و وفا کس بیار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
مرا که نیست بکس غیر یار خویش نیاز
حقوق صحبت خود هم بیار گویم باز
چه حاجت است ز نامحرمان کشیدن ناز
بحق صحبت دیرین که هیچ محرم راز
بیار یکجهت حقگزار ما نرسد
بدین شمایل و خوبی کجا بود ملکی
بدین فروغ نتابد ستاره از فلکی
بکارگاه حقیقت که نیست رنگ شکی
هزار نقش برآید ز صنع و یکی
بدلپذیری نقش نگار ما نرسد
درین زمان که حریفان شکسته بازارند
زر مرا همه از لطف حق خریدارند
اگر چه قلب زنانی که داغ ما دارند
هزار نقد ببازار کاینات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
بتان شهر گرفتم چراغ بتکده اند
زخنده نمکین طعنه بر شکر زده اند
ز لطف جمله خریدار بار ما شده اند
اگر چه حسن فروشان بجلوه آمده اند
یکی بحسن و ملاحت بیار ما نرسد
گذشت عمر و حریفان هم از جهان رفتند
کجا روم چکنم زانکه بی نشان رفتند
درین سفر همه با چشم خونفشان رفتند
دریغ قافله عمر کانچنان رفتند
که گردشان بهوای دیار ما نرسد
سلامت ار طلبی جز به نیکویی مگرو
بهر چه کاشته یی چشم دار وقت درو
ز فتنه غم نخورد خاطر سلامت رو
دلاز خبث حسودان مرنج و ایمن شو
که بد بخاطر امیدوار ما نرسد
چو رسم مهر و وفا نیست چرخ اطلس را
بخاک ره مفکن همدمان واپس را
درین حدیقه بیک چشم بین گل و خس را
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را
غبار خاطری از رهگذار ما نرسد
اگر چه سوختن عاشقان بود دلجو
که جز بسوختن از عود بر نیاید بو
مباش اهلی ازین بیشتر خموش و بگو
بسوخت حافظ و ترسم که شرح قصه او
بسمع پادشه کامکار ما نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و با زبانی شاعرانه احساس حسرت و ناکامی را بیان میکند. شاعر بر این باور است که هیچ کس نمیتواند به زیبایی و وفای معشوقهاش برسد و سایرین در برابر او ناتوانند. او به دشواریهای عشق و دلتنگی برای معشوق اشاره میکند و نگران است که آیا در نهایت آنچه که برایش عزیز بوده، از دست خواهد رفت. به طور کلی، شعر به یک حس ناامیدی و غم عمیق میپردازد و بر بینظیری عشق و زیبایی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هیچ موجودی نمیتواند به زیبایی چهرهی ما برسد و هیچ پادشاهی نمیتواند به دلدادگی ما نزدیک شود.
هوش مصنوعی: هیچ فردی به اندازه نگار ما در وفا، زیبایی و خلق و خوی نیکو سرآمد نیست و هیچکس نمیتواند به پای او برسد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که نمیتوانی کار ما را در این حرفها نفی کنی.
هوش مصنوعی: من به هیچ چیزی جز یار خود نیازی ندارم و حتی وقتی که با او صحبت میکنم، نیازی به یادآوری حقوق و وظایف ندارم.
هوش مصنوعی: چه نیازی به عواطف و ناز کردن در حضور کسانی هست که به ما نزدیک نیستند؟ در حالی که میتوانیم با کسی که از رازهای ما آگاه است و سابقه گفتوگو داریم، راحتتر باشیم.
هوش مصنوعی: لطفاً یک راهی برای ما ایجاد کن که به حق و حقیقت برسیم.
هوش مصنوعی: با این زیبایی و دلربایی، کجا چنین پادشاهی وجود دارد که نوری اینچنین درخشان داشته باشد و ستارهها از آسمان نتوانند همچو او بدرخشند؟
هوش مصنوعی: در کارگاه حقیقت، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ از دست خالق، هزاران نقش و تصویر به وجود میآید، اما همه آنها یکی هستند.
هوش مصنوعی: نقش و نگار زیبای ما قابل تغییر و جا به جا شدن نیست.
هوش مصنوعی: در این زمان که رقبای من در کارهایشان ناتوان شدهاند، مردم همه به خاطر لطف خدا به من ارزش و توجه میکنند و به دنبال من هستند.
هوش مصنوعی: هرچند زنان محجوب و با احساس که برای ما یا خاطرات ما درد دارند، اگر بخواهند، میتوانند عشق و احساسات خود را به زیبایی بیان کنند و در دنیای هستی چیزی ارزشمند به دست آورند.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی ما دارای ارزش و شایستگی نیست.
هوش مصنوعی: بتان شهر را به چنگ آوردم و چراغ بتکده را روشن کردم. در اینجا، افرادی با طعنه و کنایه به من میزنند، مثل نمکین که به شکر اشاره میکند.
هوش مصنوعی: از روی مهربانی، همه به استقبال و خرید کالای ما آمدهاند، هرچند که زیبایی فروشان با جلوهگری خود توجه همگان را جلب کردهاند.
هوش مصنوعی: یک نفر با زیبایی و جاذبهاش ما را از رسیدن به هدف دور کرده است.
هوش مصنوعی: عمر من به سرعت گذشت و دوستانم نیز از دنیا رفتند. اکنون نمیدانم به کجا بروم، چرا که آنها بدون هیچ نشانی رفتهاند.
هوش مصنوعی: در این سفر، همه با چشمانی پر از اشک و غم حرکت کردند، ای کاش قافله عمر نیز به همین شکل پیش نمیرفت و زود از بین نمیرفت.
هوش مصنوعی: تا گرد و غبارشان به سرزمین ما نیفتد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال سلامت و خوشبختی هستی، فقط به نیکی و خوبی فکر کن و برای هر آنچه که کاشتهای، منتظر زمان برداشت آن باش.
هوش مصنوعی: از ناراحتی و مشکلات نگران نشو، ای دل، زیرا که دل شاد و آرامی داری. از بدخواهی حسودان غم نگیر و ایمن و مطمئن باش.
هوش مصنوعی: نباید بدی به خاطر امیدواری ما اتفاق بیفتد.
هوش مصنوعی: زمانی که قانون عشق و وفا وجود ندارد، بهترین دوستان را نیز نباید بر زمین بزنیم.
هوش مصنوعی: در این باغ، با یک نگاه به گل و علف، چنان زندگی کن که اگر روزی در خاک راه بروی، کسی متوجه تو نشود.
هوش مصنوعی: هیچ غباری از یاد و خاطرات ما عبور نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: عاشقان هرچند در آتش سوزانند، اما برای آنها بویی جز بخور نمیآید؛ یعنی در دل سوختن، تنها عطر عشق و معشوق نمایان میشود.
هوش مصنوعی: مکن سکوت طولانیتر از این و بگو که حافظ در عشق سوخت و میترسم داستان او را باز کنم.
هوش مصنوعی: به گوش پادشاه موفق ما نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.