وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر
تنی که جز بسر سر تواند این رفتار
خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل
چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار
ولی نبود شکر در خور تو بازم ده
که هستم از طلبت زار و تو از آن بیزار
اگر ز شاخ شکر گفته ام بهست رواست
به خون جگر، حق آنم گهر رواست نثار
تابش ببر در تو رخساره خور- هرگز نه سزاست
نی گنج زبر سر تو این تاج هنر- بی نشو و نماست
نبود شکر خور تو بر شاخ شکر- گفتم بتو راست
هستم طلب زر توزان خون جگر- حقا که رواست
تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل
قافیه: مقید مجرد، مستزاد: مطلق بخروج
بحر: هزج اخرب مجبوب مقبوض، مستزاد: مفعول فعول
صنعت: مرکب مدور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و درد ناشی از عشق اشاره دارد. شاعر میگوید که در عشق به درگاه محبوب، جز تن خود هیچ ندارد و این رفتار از عقل او ناشی میشود. او میداند که گاهی به شدت آسیب میبیند، اما این سرنوشت را در مقام عشق میپذیرد. شاعر به حسرت و زاری خود از عشق اشاره میکند و بیان میکند که شکر و زیباییهای ظاهری محبوب نمیتواند تسکیندهندهی درد او باشد. به طور کلی، شعر بیانگر احساس عمیق و آسیبپذیری عشق و تلاش برای رسیدن به محبوب است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به مفهوم عشق و اشتیاق میپردازد. در آن اشاره شده است که تنها کسانی که به واقع محبوب را میشناسند و با تمام وجود به او عشق میورزند، میتوانند به وصال و نزدیکی او دست پیدا کنند. در واقع، فقط وجودی که به درک عمیق از عشق و احساسات دست یافته باشد، میتواند این راه را طی کند.
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی را از دست نمیدهم، چرا که این سرنوشت من است. عقل من چه ارزشی دارد وقتی که خود هنر من در این مسیر نمایان نیست.
هوش مصنوعی: هرچند شکر در دستانت نیست، اما باز هم به من عطا کن؛ چون به خاطر خواستهات بینهایت ناراحتم و تو از این نیاز بیزار هستی.
هوش مصنوعی: اگر از زیباییهای شیرین و دلانگیز سخن گفتهام، این حق من است که برای عشق و احساساتم، حتی به قیمت خون دل، جواهراتی از درخشش و ارزش را نثار کنم.
هوش مصنوعی: خورشید تابان، چهرهات را روشن میکند و هیچگاه مناسب نیست که به تزیینات ظاهری خود وابسته باشی. این هنر و زیبایی که بر سرت نهادهای، بدون عمق و حقیقت، ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: نداشتن شکر در گلوی تو مثل شکر است؛ به تو گفتم که من واقعاً در پی طلا هستم و از دل پرخون خودم میگویم. حقیقتاً این خواستهام منطقی است.
هوش مصنوعی: تقطیع به معنای تقسیم و چیدمان اجزا یا عناصر یک متن یا موسیقی است. در اینجا، به نوعی الگوی مشخص از مقاطع یا واحدها اشاره میشود که شامل مفعول و مفاعیل و فعل است. این مفهوم معمولاً در شعر و موسیقی کاربرد دارد و به ساختار و ریتم آنها مربوط میشود.
هوش مصنوعی: قافیه: بیقید و شرط، مستزاد: خارج از هرگونه محدودیت.
هوش مصنوعی: بحر هزج به معنای وزن شعری خاصی است که در آن از ترکیب خاصی از هجاها استفاده میشود. در این نوع وزن، هجاها به شکل معین و متناوب قرار میگیرند. به عبارت دیگر، این وزن شامل یک الگوی خاص از حرکتها و سکونهای هجایی است که ساختار شعری را ایجاد میکند. مقبوض و مستزاد نیز در این زمینه به نوعی از قافیه و نحوه قرارگیری کلمات اشاره دارند که در شکلگیری شعر نقش دارند.
هوش مصنوعی: صنعت مرکب مدور به معنای استفاده از مواد و فرآیندهایی است که باعث تولید محصولات دایرهای یا گرد میشود. این صنعت شامل طراحی و ساخت اشیاء با شکلهای گرد، مانند چرخها، دیسکها یا دیگر اجسام دایرهای است. معمولاً در این صنعت به تکنیکهای خاصی برای تولید و پردازش این نوع محصولات توجه میشود که به افزایش کارایی و کیفیت آنها کمک میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.