گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اهلی شیرازی

یارب این نخل از چه گلزارست

که گل او همیشه پر بار است

زینت گنبد مقرنس اوست

تکیه گاه سپهر اطلس اوست

خیمه چرخ ازین ستون برجاست

خانه از قوت ستون برپاست

راستی از ز نقش زر کاری

قلم قدرت است پنداری

پای تا سر بشکل گلدسته

رنگ رنگ است گل بر او بسته

راست چون نخل وادی ایمن

دل اهل صفا کند روشن

قامتش چون الف بفال خوش است

راستان راه همیشه حال خوش است

هر که شد راست سرفراز بود

راستی کار سرو ناز بود

هر که دارد هوای بخت بلند

چون ستون گو کمر بخدمت بند

هر که بندد کمر بخدمت دوست

مهتران را هوای خدمت اوست

کار هر کسکه بلندی خواست

بی ثبات قدم نیاید راست

اهلی آزادگی بهمت خواست

سربلندی بپای خدمت یافت

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]