نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست
در زمین و آسمان یکذره بی درد تو نیست
کار بیداران عشقت پاسبانی چون سگ است
خواب راحت شیوه مستان شبگرد تو نیست
نخل طوبی گرچه آب چشمه خورشید خورد
در لطافت همچو سرو سایه پرورد تو نیست
کی خوری می از کف من گر بجای باده هم
جان شیرین در قدح ریزم که در خورد تو نیست
مرد عشقت کی بود؟ آن کز زن هندو کم است
عاشقی کو زنده در آتش نشد مرد تو نیست
ایدل بیمار تا کی کیمیا جویی ز خلق
کیمیایی خوشتر از رخساره زرد تو نیست
شکر کن اهلی که گر خاک رهی در کوی او
دامن آن پاک را آلایش از گرد تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.