چند از هوس آن لب چون قند بسوزم
گر سوختنی هم شده ام چند بسوزم
مگذار که از تلخی آن گریه جانسوز
در حسرت آن لعل شکر خند بسوزم
دل نامزد عشق کسان ساخته جانرا
در آتش تو بهر زبان بند بسوزم
دور از تو همان به که جنونم برد از هوش
ورنه چو شوم بی تو خردمند بسوزم
اهلی دهدم پند که کم سوز ز مهرش
ترسم که اگر سوزم ازین پند بسوزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وجود جنگ و مشکلات اشاره میکند و از حس غریبی بین خود و فرد دیگری صحبت میکند. او میگوید که دلهایشان با هم آشنا هستند اما چرا باید اینقدر بیگانگی حس کنند. همچنین، شاعر از فقر و مشکلات درونی سخن میگوید و نالههایی که درونش دارد را بیان میکند. در نهایت، او از طرف مقابل میخواهد که به رحمت و دعا توجه کند و به این نکته اشاره میکند که ممکن است در شرایط سختی باشند اما در دل دعا دارند.
هوش مصنوعی: چند بار باید به خاطر آرزو و خواستهام برای آن لب خوشطعم و شیرین بسوزم؟ اگر قرار است بسوزم، چه اندازه باید این سوختن را تحمل کنم؟
هوش مصنوعی: نگذار که به خاطر تلخی یاد آن عشق شیرین، دلم آتش بگیرد و اشک بریزم.
هوش مصنوعی: دل برای عشق دیگران ساخته شده و جانم در آتش محبت تو میسوزد؛ به هر زبانی که بخواهم، احساسات خود را ابراز میکنم.
هوش مصنوعی: بهتر است که از تو دور باشم تا دیوانگی من به سر برود، زیرا اگر بیتو عاقل باشم، دلم میسوزد.
هوش مصنوعی: به کسی نصیحت میکنم که از محبت کم کند، چون میترسم اگر این محبت ادامه پیدا کند، به خودی خود دچار آسیب و سوختگی میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.