گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب الممالک

بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است

رخت بهار ختن بوستان کاشغر است

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات

ز بحر مجتث این چامه تنگی از شکر است

چو شرق و غرب زمین خاور است و باختر است

نسار «او اختر» است و بتو در «اخشتر» است

به پارسی کره خاک «گوی چغمینی » است

«میان کش » است خط استوانه در کمر است

زمین کهنه بود ارزه و آن دگر شوه دان

که هر دو جای جماد و گیاه و جانور است

«ووروبرشته » شمال و «ووروز زرشته » جنوب

«زرشته » هشته بزیر و «برشته » بر زبر است

زمین عامره را می شمر «فرادده فش »

چنانکه «ویدهدده فش » خراب و بی اثر است

«وورو برشته فرادده فش » سه بخش بود

تمام شرح دهم بر تو گرچه مختصر است

نخست «بهره خاور» که بخش خاوریش

به «آن ایران » نامیده گشت و مشتهر است

میانه بخشش «خنرث وه بومی ایران » دان

چو بخشش باختر «ایران کوپژ» در نظر است

محیط غربی و شرقی «رزه پراگرد» ند

که یک به باختر و آن به خاوری سمر است

 
sunny dark_mode