|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از رنج و غم خود سخن میگوید و حس تنهاییاش را بیان میکند. او به دلتنگیاش برای لبخند و حضور محبوب اشاره میکند و از حالتی ملول و غریب سخن میگوید که گویی در پی آرامش و فرار از این رنجهاست.
هوش مصنوعی: من بیمارم و در دل از تو غمهای زیادی دارم. هیچکس جز لبهای تو نمیتواند درد من را درک کند.
هوش مصنوعی: از این زندگی خستهام، من فردی بیکس هستم. آرامش من در دنیای نیستی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از روضهٔ حسن تو نگاری رسدم
وز موکب وصل تو غباری رسدم
تا چند کشند و چند افروزندم
من سوختهام چرا همی سوزندم
قم فاسقنی قهوةً کان عاصرها
قبل الزّمان و کانت ثانی القدم
ناریه جاثلیق الدّهر یعرفها
زُفّت الیه و بنت الکرم فی العدم
آواز سرافیل طرب میرسدم
از خاک فنا بر آسمان میبردم
کس را خبری نیست که بر من چه رسید
زان با خبری که بیخبر میرسدم
هر دم غم جانان المی میدهدم
عشق کهنش ز نو غمی میدهدم
بر دف زند دشمن و اینطرفه که دوست
پیوسته بسان نی دمی میدمدم
مستدعیم از حضرت سلطان قدم
یک جرعه شراب را که سرتابقدم
مستم کند آن چنان که آسوده شوم
از قاعده وجود و از رسم عدم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.