گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کلیم

چون شمع خودم آتش پیراهن خویش

برقم اما فتاده در خرمن خویش

خود را دایم بر آب و آتش زده ام

پروانه کجاست همچو من دشمن خویش

قدسی مشهدی

دارم به دو دست خویش دایم تن خویش

آویخته‌ام چو خار در دامن خویش

معذورم اگر ز خویش غافل نشوم

کس چون کند اعتماد بر دشمن خویش؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه