باز چو مسکین بشنید این سخن
نال برآورد تو عیبش مکن
هر که گرفتار غم یار شد
ناله او روز و شبان زار شد
دیده پر از آب و دلی پر زنار
گر بکشد آه، تو معذور دار
آه ز عشق تو چها می کشم
روز و شبان درد و بلا می کشم
دل که ز عشق تو پر از آتش است
بر من بیچاره به غایت خوش است
درد تو بهتر ز دوای دگر
نیست مرا جز تو هوای دگر
ماهرخا تا به تنم جان بود
درد توام مایه درمان بود
نام تو اوراد زبان من است
درد تو هم صحبت جان من است
من به فراق تو گرفتم قرار
دیده نهادم به ره انتظار
شاد رقیب و من مسکین به غم
آتش دل می زند اکنون علم
هر چه کنی من بکشم ای حبیب
از تو درین درد و بلا با نصیب
لیک ترا نیک نیاید، مکن
از من دلسوخته بشنو سخن
آرزوی روی تو دارم همین
ماهرخا در همه روی زمین
عاشقم و بی کس و بی اعتبار
سینه فرسوده پر از درد یار
رحم نیاید صنما بر منت
روز جزا دست من و دامنت
دل ز من خسته ربودی نهان
آه چه سازم، چه کنم این زمان
گر ز فراق تو بر آرم نفیر
بر من مسکین پریشان مگیر
صوفی اگر ناله کند همچو نی
ای بت عیار مکن عیب وی
خسته ز در دست که نالد بسی
تا نکشد، نیز چه داند کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و درد عشق و فراق معشوق است. شاعر با ناله و آه از مصائب عشقش سخن میگوید و بیان میکند که دردی که از عشق میکشد، هرچند سخت است، اما به او گرمی و زندگی میبخشد. او به معشوقش که نامش را ماهرخا میخواند، میگوید که عشقش برای او دردآور و در عین حال مایه درمان است. شاعر احساس التیام را از یاد معشوق تجربه میکند و به انتظار دیدار او مینشیند. او به حالتی از ناامیدی و فراق میرسد و از معشوقش میخواهد که بر او رحم کند و به درد او توجه کند. همچنین محبوب را به خاطر بیتوجهیاش سرزنش میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشقش تنها امید و آرزوی او در زندگی است.
هوش مصنوعی: وقتی که این انسان بیچاره سخن را شنید، با نالهای به اعتراض برخاست. تو نباید او را سرزنش کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که به غم عشق معشوق دچار شد، شب و روز به شدت غمگین و نالان میشود.
هوش مصنوعی: چشمها پر از اشک و دل پر از غم است؛ اگر کسی از دلش آهی بکشد، تو او را ببخش.
هوش مصنوعی: من از عشق تو در روز و شب به شدت رنج میبرم و تحمل درد و مصیبت میکنم.
هوش مصنوعی: دل من که از عشق تو پر از شعلههای عشق و احساس است، برای من که بیچارهام، خیلی خوشحالکننده است.
هوش مصنوعی: دردی که از تو دارم، برایم بهتر از هر درمان دیگری است و هیچ آرزویی جز تو برایم باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا، تا وقتی که جانم در بدنم است، درد تو برای من به مانند درمانی است.
هوش مصنوعی: نام تو ذکری است که همیشه بر زبانم جاری است و درد تو همواره همدم روح و جان من است.
هوش مصنوعی: من به جدایی تو آرامش ندارم و امیدوارم که روزی تو را ملاقات کنم.
هوش مصنوعی: رقیب خوشحال است و من بیچاره در آتش غم دل میسوزم و این حال را برای دیگران نشان میدهم.
هوش مصنوعی: هر کاری که کنی، من اینجا به خاطر تو درگیر سختیها و مشکلات هستم و قسمت من همین است.
هوش مصنوعی: اما تو بهتر است که از من، که دلم شکستگیهای زیاد دارد، سخن نشنوی.
هوش مصنوعی: در دل آرزوی دیدن چهره تو را دارم، ای ماهرخ، در تمام زمین.
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و تنها و بیاعتبار، صدای قلبم پر از درد و غم یار است.
هوش مصنوعی: ای محبوب، در روز قیامت بر حال من رحم نخواهی کرد و دست من و دامن تو به هم پیوسته است.
هوش مصنوعی: دل من از دوری تو خسته و آزرده شده است، در این لحظه نمیدانم چه باید بکنم و چه راهی در پیش بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر از دوری تو، نالهای سر دهم، ای مسکین پریشان، از من مگیر.
هوش مصنوعی: اگر صوفی همچون نی ناله کند، ای معشوق زیبا، عیب او را نگیریم.
هوش مصنوعی: خسته شدن از دست کسی که بارها نالیده است، تا زمانی که او نتواند بیشتر از این تحمل کند، هیچکس واقعاً نمیداند چه بر او میگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.