دانی که جان به فکر لبت در چه حال بود
گه غرق آب کوثر و گه در زلال بود
خال سیه ز روی ملاحت بر آن جبین
گویی به بام کعبه معنی بلال بود
با آنکه عقل موی شکافد خرد ندید
در حل مشکلات دهان تو لال بود
در نسبت جمال تو حیران شدند خلق
زیرا که حسن طلعت تو بی مثال بود
با ذره دهان توام حیرتی گذشت
کانجا نه عقل و فهم و خرد ر ا مجال بود
اندر خیال موی میان تو شاهدی
مجنون صفت همیشه خیا لش محال بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و جذابیتهای معشوق میپردازد. او به حال دل خود اشاره میکند که تحت تأثیر لب معشوق قرار دارد و در دنیای خیالی عاشقانه غرق شده است. زیبایی معشوق به قدری شگفتانگیز است که عقل و خرد از درک آن ناتوانند و دیگران نیز در نظر گرفتن جمال او حیرتزدهاند. همچنین، شاعر به محدودیتهای عقل و فهم اشاره میکند که نمیتوانند به درستی زیباییهای او را توصیف کنند. در نهایت، به تصویر کشیدن معشوق با موی پیچیدهاش که باعث خیره شدن و حیرت عاشق شده، به شدت احساسی و جذاب است.
هوش مصنوعی: میدانی که جانت در فکر لبهای تو در چه وضعیتی بود؟ گاهی در آب کوثر غرق میشد و گاهی در زلال و شفاف.
هوش مصنوعی: آن نقطه سیاه بر چهره زیبا به گونهای است که بر آن پیشانی، شبیه به صدای دلانگیز بلال در بام کعبه است.
هوش مصنوعی: هرچند که عقل و خرد میتوانند مسائل را تحلیل کنند و به راهحل برسند، اما در مورد مشکلات تو، عقل نتوانست راهی پیدا کند و تنها سکوت کرد.
هوش مصنوعی: مردم به زیبایی تو شگفتزده شدند، زیرا چهرهات بینظیر و منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که با وجود زیبایی و جذابیت کلام تو، عقل و درک انسان به تنهایی نمیتواند به درستی آن را درک کند و در برابرش حیرت زده میشود. به عبارتی، صحبتهای تو به قدری عمیق و شگفتانگیز است که هیچ تفکر و دانشی نمیتواند تمامیت آن را درک کند.
هوش مصنوعی: در ذهن من، موی وسط سرت چون شاهدی است که همیشه به حالت مجنونانهاش در خیال من جاودانه خواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور کمال پانصد هجرت شناس و بس
کان پانصد دگر همه دور محال بود
خلقند متفق که چو خاقانیی نزاد
این پانصدی که مدت دور کمال بود
آن روز کو که روی غم اندر زوال بود؟
با او مرا به بوسه جواب و سؤال بود
با آن رخ چو ماه و جبین چو مشتری
هر ساعتم ز روی وفا اتصال بود
از روز وصل در شب هجر او فتادهام
[...]
عمری دهان تنگ توام در خیال بود
جان رمیده را همه فکر محال بود
رفت آنکه در مسائل عشق و رموز شوق
ز ابرو و غمزه با تو جواب و سؤال بود
گفتم: رسد میان توام باز در کنار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.