در رهروی عشق چه میری چه اسیری
در مذهب عاشق چه جوانی و چه پیری
آنجا که گذر کرد بناگه سپه عشق
رخها همه زردست و جگرها همه قیری
آزاد کن از تیرگی خویش و غم عشق
تا بندهٔ خال تو بود نور اثیری
عالم همه بیرنج حقیری ز غم عشق
ای بیخبر از رنج حقیری چه حقیری
میری چه کند مرد که روزی به همه عمر
سودای بتی به که همه عمر امیری
آن سینه که بردی بدل دل غم عشقت
بی غم بود از نعمت گوینده و قیری
این نیمه که عشقست از آن سو همه شادیست
اینجا که تویی تست همه رنج و زحیری
سودای زبان گرچه نشاطیست به ظاهر
خود سود دگر دارد سودای ضمیری
راه و صفت عشق ز اغیار یگانهست
نیکو نبود در ره او جفت پذیری
خواهی که شوی محرم غین غم معشوق
بی فای فقیهی شو و بی قاف فقیری
تا در چمن صورت خویشی به تماشا
یک میوه ز شاخ چمن دوست نگیری
از پوست برون آی همه دوست شو ایرا
کانگاه همه دوست شوی هیچ نمیری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره عشق و مراحل آن است. شاعر میگوید که در عشق، چه آزاد باشی و چه اسیر، همه در یک مسیر هستیم. عشق باعث رنج و غم میشود، اما در عین حال، آزادی از این غمها نیز ممکن است. او به این نکته اشاره میکند که درد عشق، نشانی از حالت انسانی و عاطفیاست و بدون این غم، زندگی بیمعنا میشود. عشق را همچون میوهای در باغ نمیبیند، بلکه آن را طعمی از رنج و زیبایی توأمان میداند. در نهایت، شاعر به خواننده توصیه میکند که از راحتیهای ظاهری دوری کند و به عمق عشق و دوستی بپردازد تا به حقیقت وجودی خود نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، چه آزاد باشی و چه در بند، برای عاشق هیچتفاوتی بین جوانی و پیری نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق به ناگاه وارد میشود، همه چهرهها زرد و دلها مانند زغال سیاه میشود.
هوش مصنوعی: خودت را از غم و اندوه عشق رها کن تا بنده و وابستهٔ زیبایی و ویژگیهای خاص تو باشم و از نور و روشنایی وجودت بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه چیز به خاطر غم عشق بیارزش و ناچیز به نظر میرسد. ای بیخبر از درد و رنج، نمیدانی که این زندگی چقدر بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: مردی که در طول عمرش فقط به فکر یک بت باشد، چه میتواند بکند؟ آیا بهتر نیست که به مدت طولانی در مقام امیری زندگی کند؟
هوش مصنوعی: سینهای که عشق تو را در دل خود جای داده، در حقیقت از نعمت سخنگفتن و لذتهایی که به همراه دارد، خالی از غم بوده است.
هوش مصنوعی: این نیمهای که عشق نامیده میشود، آنجا همه چیز شاد است، اما اینجا که تو حضور داری، فقط رنج و زحمت احساس میشود.
هوش مصنوعی: هوس و اشتیاقی که در زبان بیان میشود، ظاهراً شاداب و خوشایند است، اما در دل و جان انسان، تأثیری دیگر و گاه ناخوشایند دارد.
هوش مصنوعی: راه عشق و ویژگیهای آن تنها از سوی قلبهای پاک و خالص میگذرد. بنابراین، برای کسی که در این مسیر گام برمیدارد، وجود رقیب و همراهی از جنس دیگران مناسب و پسندیده نیست.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به رازهای عمیق عشق معشوق پی ببری و از غمهای او آگاه شوی، باید به مرتبهای از دانش و درک برسدی که درک حقیقت را میسر کند و از دغدغههای دنیوی بگذری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در باغ، چهرهی محبوبی را مشاهده میکنی، هرگز از درختان چمن میوهای برای خود نمیچینی.
هوش مصنوعی: از ظاهری که داری بیرون بیا و با همه دوستانت همراه شو، زیرا وقتی با همه دوستانت یکی شوی، هیچ وقت نمیمیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
سلطان بچهای آخر تا چند اسیری
سلطان بچه را میر و وزیری همه عار است
زنهار به جز عشق دگر چیز نگیری
آن میر اجل نیست اسیر اجل است او
[...]
بر ما به گناهی که نکردیم نگیری
ور نیز بکردیم شفاعت بپذیری
این قاعدۀ اهل کرم نیست که احباب
از پای درآیند و توشان دست نگیری
در دست رقیبم که بمیراد به خواری
[...]
با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری
دارم هوس لطف تو وای ار نپذیری
با من نظری کن ز سر لطف و بزرگی
هر چند که در چشم نیایم ز حقیری
کامی ز لب لعل تو شاید که برآید
[...]
درویش فقیریم و نخواهیم امیری
والله که به شاهی نفروشیم فقیری
گر مختصری در نظرت خورد نماید
آن شخص بزرگیست مبینش به حقیری
پیریم ولی عاشق آن یار جوانیم
[...]
گر زانکه بگویند: گدایی و فقیری
بهتر بود از مسند شاهی و امیری
ای دوست، بآخر چو همی باید رفتن
این فقر به از مملکت میر و وزیری
شاهی بکجا میرسد؟ ای راحت جانها
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.