بی یار شدم یک نفسم یاری کن
غمخوار شدم مرا تو غمخواری کن
کردم گنهی ز روی غفلت ظاهر
ستار تویی بیا و ستاری کن
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
بی یار شدم یک نفسم یاری کن
غمخوار شدم مرا تو غمخواری کن
کردم گنهی ز روی غفلت ظاهر
ستار تویی بیا و ستاری کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شمع چو ابر گریه و زاری کن
وی آه جگر سوز سپهداری کن
چون بهرهٔ وصل او نداری ای دل
دندان بجگر نه و جگر خواری کن
از آنچه پسند نیست خودداری کن
با صدق و خلوص خلق را یاری کن
خواهی که نبینی ز کسان جز نیکی
با نیک و بد خلق نکوکاری کن
ای ملت آرین وفاداری کن
در خدمت نوع خود فداکاری کن
اکنون که به بحر ناز و نعمت غرقی
قحطی زدگان روس را یاری کن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.