لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
بابافغانی

فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش

دست منست و دامن یار قدیم خویش

یا رب بمذهب که بود سوختن روا

آنرا که پرورند بناز و نعیم خویش

گر پی برد غنی که چه سودست در کرم

[...]

نظیری نیشابوری

هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش

گاهی توجهی به غلام قدیم خویش

نشناسدم کسی که ندارم قرینه ای

عنقا نهفته ماند ز مثل عدیم خویش

درهم تر از حساب تو کاری است چون کنم

[...]

عرفی

درمانده ام به صحبت امید و بیم خویش

گه نوحه سنج خویشم و گاهی ندیم خویش

کامی که از شرف محک جود حاتم است

می بایدم گرفت از بخت لئیم خویش

هوشم فدای نکهت آن گل که تا ابد

[...]

قدسی مشهدی

هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش

ما گم نکرده‌ایم ره مستقیم خویش

در بیخودی ز جور تو کردم شکایتی

شرمنده‌ام بسی ز گناه عظیم خویش

هرگز به بخت تیره خود برنیامدم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه