خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۸ از کبر مدار در دل خود هوسی کز کبر به جائی نرسیده است کسی چون زلف بتان شکستگی پیدا کن تا صید کنی هزار دل هر نفسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به مخاطب میگوید که از arrogance در دل خود فاصله بگیرد، زیرا هیچکس با خودخواهی به جایی نرسیده است. همچنین او را تشویق میکند که مانند زلفان معشوقهاش جذاب و دلربا باشد تا بتواند دلهای بسیاری را به دست آورد.
هوش مصنوعی: از خودبزرگبینی دوری کن و به آرزوهای خود دلبسته مشو، زیرا هیچکس از طریق خودخواهی به جایی نرسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی زلفهای زیبا دچار فر و شکستگی شوند، میتوانی در هر نفس، هزاران دل را صید کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چهرۀ خوبت آفرین کرده کسی
کس با تو شود ازین جهان دسترسی
گر میزنم از آتش عشقت نفسی
تا سوخته در جهان نمانند بسی
از کبر مدار هیچ در دل هوسی
کز کبر به جایی نرسیدست کسی
چون زلف بتان شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
گشتم به هوس گرد بد و نیک بسی
حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی
تامی ماند ز عمر یارب نفسی
دریاب که نیست جز تو فریاد رسی
بی آنکه ز من بتو بدی گفت کسی
بر کشتن من چه تیز کردی هوسی؟
زین کار همی نیایدم باک بسی
صد کشته چو من به که تو غمگین نفسی
امید به زندگانیم نیست بسی
منصور سعید را بگویید کسی
هستت به خلاص عمر من دست رسی
کز جان رمقی مانده ست از تن نفسی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.