مهر روی خوب در جان باشدم
واشتیاق روی جانان باشدم
دردی از هجران تو درمان ماست
کان لب جان بخش درمان باشدم
با فراق روی خوبت ای صنم
دل خراب و دیده گریان باشدم
جان کنم فی الحال در پایش نثار
گر ز سوی یار فرمان باشدم
دیده بگشایم به روی آفتاب
تا خیال دوست مهمان باشدم
گر بگوید ترک جان کن در غمم
در فراق دوست آسان باشدم
با تو ای دلبر وفاداری کنم
گر امان از چرخ گردان باشدم
خاک را من کیمیا سازم اگر
سایه ی شاه جهانبان باشدم
من جهان را در سر کارش کنم
در تن مهجور تا جان باشدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.